آغاز فصل تاریک زندگی زنان و دختران، پس از به قدرت رسیدن طالبان
- Ariahn Raya
- Jun 21
- 4 min read

دختران بازمانده از آموزش: شریعت را بر ما جاری میکنند، اما زنان و دختران طالبان با تن برهنه در غرب در حال تحصیلاند.
دخترانی که حق آموزش و تحصیلشان از سوی حکومت تکجنسیتی و زنستیز طالبان سلب شده است، با شکایت از رفتار دوگانه این گروه میگویند که پس از سقوط نظام جمهوریت و تکیهزدن طالبان بر اریکه قدرت، فصل تاریک زندگی برای زنان و دختران افغانستان رقم خورده است.
آنان میگویند که از یکسو طالبان با صدور فرمانهای غیرشرعیشان، آموزش و تحصیل را برای زنان و دختران با شریعتِ خودساختهشان حرام عنوان کردهاند، در حالیکه دختران و زنان این گروه با تنهای برهنه در دانشگاهها و مکتبهای غربی زیر نظر آمریکاییها آموزش میبینند.
ساجده، دختر بازمانده از آموزش است که برای فرار از دام خانهنشینی و مشکلات روانی، به یک کارگاه بافندگی روی آورده است. در حالی که نفرت از طالبان و غم آرزوهای از دسترفته در چهرهاش موج میزند، با صدای گرفته میگوید که طالبان با بستن دروازه مکتب نهتنها حق آموزش را از وی سلب کردهاند، بلکه او را زنده به گور ساختهاند.
او آغاز حکومت تکجنسیتی طالبان را آغاز فصل تاریک زندگی برای زنان و دختران افغانستان عنوان میکند: «از روزی که طالبان قدرت را گرفتهاند، فصل تاریک زندگی ما زنان و دختران آغاز شده است. طالبان من و تمام دختران افغانستان را زنده به گور کردهاند، چون وقتی ما حق درس و آموزش نداشته باشیم، حق رفتن به بیرون از خانه را نداشته باشیم، پس تفاوتی با زنده به گور بودن ندارد.»
او صدایش را که نفرت، خشم و ناامیدی در آن درهمتنیده است بلند کرده و چنین میگوید: «طالبان فقط اسلام خودساختهشان را بر ما تحمیل و تطبیق میکنند. امروز ببینید دختران این خودخواهان در بیرون از کشور برهنه درس میخوانند، نه در یک مکتب اسلامی، بلکه زیر نظر استادان آمریکایی و غربیها؛ اما برای ما فرمان حرام بودن درس را صادر میکنند.»
تنها ساجده نیست که در تلاطم امواج ناامیدی غوطهور است، بلکه مرسل که چون گل مرسل در پی ممنوعیت طالبان پژمرده شده است، با آه سردی که از ته دل کنده میشود، میگوید طالبان با سرنوشت میلیونها زن و دختر کشور بازی میکنند.
«آخرین روز مکتب را فراموش نمیکنم، خیلی گریه کردم آن روز. هیچوقت از یادم نخواهد رفت که طالبان با سرنوشت من و میلیونها همنوع من بازی کرده است و به این بازیشان ادامه میدهند. چرا زنان خانهنشین باشند؟ در حالی زنان خود را این گروه به رستوارنت ها می چرخانند.»
مرسل که تارهای سرخرنگ را به دست گرفته تا کیسهی لیف را ببافد، دست از کار برداشته و با صدای پر از بغض، توأم با خشم و غضب، چنین میگوید: «مگر زنان و دختران افغانستان پرده است که در خانه باشند یا ظرف آشپزخانه؟ طالبان با بسته کردن دروازه مکتب و پوهنتون، نهتنها دختران را خانهنشین کردهاند، بلکه خانهها را به قبرستانی برای مردههای زنده تبدیل کردهاند.»
او با اندک مکث، قطره اشک را پاک کرده و به صحبتهایش ادامه میدهد: «فقط همین مانده که طالبان چند روز دیگر بگویند زنان اجازه ندارند نفس بکشند و باید طبق شریعت، زنان زنده به گور شوند. این فرمانها همه از شریعت خودساخته طالبان منشأ گرفته و صادر میشود.»
در گوشهای دیگر این کارگاه بافندگی، نازنین، دیگر شاگرد صنف دهم مکتب است که با راهنمایی و همکاری همصنفیهایش به این کارگاه راه یافته است.
وی میگوید در حالیکه حق زنان و دختران از سوی طالبان سلب شده است، اما اکثر آنان از ترس بازداشت شدن از سوی طالبان، از لب گشودن به سخن در مورد ممنوعیتها و انتقاد از این گروه هراس دارند.
«حتی ما نمیتوانیم صدای خود را بلند کنیم، چون این حق را هم از ما گرفتهاند. طالبان حتی اگر خبر شوند ما در مورد حق خود گپ میزنیم، ما را بازداشت و مورد شکنجه قرار میدهند. صدها زن و دختر کشور به همین جرمِ خواستن حق خود و یا بیان حق، در زندانهای طالبان میپوسند.»
نازنین، با اشاره به وضعیت زندگی خود و دیگر دختران، میگوید یگانه آرزویش داکتر شدن و خدمت به مردم بود، آرزویی که اکنون با تار و سوزن بافندگی منتج شده است.
«من فقط امیدوار بودم و آرزو داشتم که داکتر شوم و به مردم خود خدمت کنم، ولی چیزی که امروز میبینم و اینجا کار میکنم بسیار فرق دارد. هرچند بهخاطر تسلیم نشدن به قوانین طالبان اینجا آمدهام، اما از انجام این شغل نفرت دارم. تنها چیزی که به من قوت میبخشد که اینجا بیایم، حضور دختران در کارگاه و سر خم نکردن ما در برابر ظلم طالبان است که آنان تلاش دارند ما در خانه بمانیم.»
به گفته زنان و دختران، در نزدیک به چهار سال پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، فصل تاریک و پرمشقتی برای زنان و دختران از سوی این گروه رقم خورده است و همهروزه با صدور فرمانهای زنستیزانه این گروه، زندگی برای دختران دشوارتر میشود.
این در حالی است که همواره سازمانهای حقوق بشر و کشورهای مختلف جهان از برخوردهای غیرانسانی طالبان علیه زنان و دختران سخن زده و واکنشهای تندی نشان دادهاند، اما تا هنوز هیچ کشور و نهاد بینالمللی برای رهایی زنان و دختران از دام ممنوعیتهای طالبان هیچ اقدام مؤثری روی دست نگرفته است.