مرکز ترک اعتیاد زنان، یا مکان شهوت رانی طالبان؟
- Ariahn Raya
- 1 day ago
- 5 min read
Updated: 8 hours ago

زنان مبتلا به مواد مخدر، در زندان های ترک اعتیاد طالبان چه می کشند؟
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال 2021، زنان و دختران شکنجههای زیادی از دره خوردن در محضر عام تا استفاده جنسی در زندانها و مراکز ترک اعتیاد این گروه را تجربه کردهاند.
بر اساس آمارهای منتشر شدهی معینیت مبارزه با مواد مخدر طالبان، بیش از 4 میلیون فرد در سراسر افغانستان به مواد مخدر دچار اند که شمار زیادی از این آمار را زنان، دختران و کودکان تشکیل میدهند، اما این گروه در سال 1401 روند جمعآوری و درمان افراد مبتلا به مواد مخدر را روی دست گرفتند؛ پروسهای که زنان آغشته به مواد مخدر، قربانی استفاده جنسی و شهوترانی طالبان شدهاند.
تلویزیون زن در گزارشی با سه زن در افغانستان مصاحبه کرده است. این زنان میگویند به دلیل مبتلا بودن به مواد مخدر، در زندانها و مراکز ترک اعتیاد طالبان مورد استفاده جنسی و شهوترانی طالبان قرار گرفتهاند؛ نه تنها بهصورت فردی، بلکه بهصورت گروهی.
روبیکا: "نیمهشبها یک طالب نه، بلکه سه چهار نفری به من تجاوز میکردند."
روبیکای 25 ساله که نهتنها قربانی دود تلخ مواد مخدر، بلکه قربانی شهوترانی طالبان شده است را با نگاهی خسته و مات در حاشیه یکی از روستاهای دورافتاده شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز، ملاقات میکنیم.
وی همانگونه که کودک دو و نیم سالهاش را در آغوش پرمهر مادرانه اش گرفته است، با صدای گرفته ناشی از دود مواد مخدر، توأم با غم و غصه بدنامی، میگوید در نوجوانی به دلیل نداشتن سرپرست به دام اعتیاد گرفتار شده است. اما پس از آنکه طالبان افراد مبتلا به مواد مخدر را جمعآوری و به مراکز ترک اعتیاد یا زندانهایشان منتقل کردند، از سوی نیروهای این گروه بارها بهصورت گروهی مورد استفاده جنسی قرار گرفته است.
"من خرد بودم که با کاکای خود متعاد شدم، کاکایم قاچاق مواد مخدر می کرد، وقتی طالبان ما را از کنار سرک ها جمع کردند، تا چند وقتی کار نداشت، وقتی چند ماهی گذشت و ما خون و جان گرفتیم، هر شب طالب ها می آمدند داخل کمپ دختر ها و خانم های که مقبول تر بود را جدا می کرد، به صورت گروهی بار ها به من تجاوز کردند."
قطرات اشک ناشی از ننگ و عار، روبیکا را بیش از این مجال صحبت کردن نمیدهد. وی اندکی مکث میکند و با آهی از ته دل میگوید که چهار سال پیش، کاکایش او را بهزور به عقد نکاح مردی با تفاوت سنی بیش از 30 سال درآورده است، اما دو سال پیش به دلیل معتاد بودن، شوهرش او را طلاق داده است.
"پدر که نداشتم، با کاکای خود زندگی می کردم و معتاد شدم، ولی کاکایم من را به زور به شوهر داد، او مرد هم از من سی سال بیشتر کلان بود، یک طفل از او دارم، طفل بزرگترم که دختر بود فوت کرد، فعلا نمی دانم چه خاک به سر خود کنم."
روبیکا میگوید بین نیاز به نجات خود و مراقبت از فرزندش با انتخابهای سخت و دشواری مواجه است؛ زیرا به گفته وی، پس از رهایی از مرکز ترک اعتیاد طالبان، دچار بیماریهای سخت روحی و روانی شده است.
وی مرکز ترک اعتیاد طالبان را به زندان و سیاهچال تشبیه کرده و میگوید: "نامش مرکز ترک اعتیاد بود، روز ها به ما نان نمی رسید، شب ها هم که یک طالب نه بلکه سه چهار نفر به من تجاوز می کردند، چون می گفت این دختر مقبول است، خیلی از دختر ها و زنان را طالبان بیرون می بردند و به آن ها تجاوز می کردند."
فائزه: "تنها به من تجاوز نمی کردند، بلکه من را شکنجه می کرد تا به زور همبستر شوم"
فائزه 30 ساله نیز میگوید که طی هشت ماه، بیش از 50 بار مورد تجاوز و شکنجه جنسی طالبان قرار گرفته است.
"من هشت ماه را در مرکز ترک اعتیاد طالبان سپری کردم، هر روز به بهانهی مختلف طالبان من را بیرون می برد از اتاق که با دیگر خانم ها داشتیم و به من تجاوز می کرد، تنها تجاوز نمی کردند، بلکه من را شکنجه می کرد تا به زور همرای شان همبستر شوم"
به گفته فائزه، وی معتاد به تریاک است که برای اولین بار بهخاطر تسکین سردرد شدید از آن استفاده کرده است، اما این تسکین به دردی دائمی و استفاده جنسی طالبان انجامیده است.
"من زیاد سردرد بودم، یک خانم کهن سال برایم گفت کمی تریاک را داخل چای خود بنداز و بخور، سردردی ات کم می شود، این کار را کردم کمی دردم تسکین شد، از آن روز به بعد به تریاک معتاد شدم، تا این که طالبان آمد و ما را از کنار جاده ها جمع کردند و به زندان های خود بردند."

فائزه سختیها و مشکلات زیادی را در مرکز ترک اعتیاد سپری کرده است. او میگوید حتی طالبان بخاطر رسیدن به لذت جنسیشان، او را بهزور به انجام این کار وادار کردهاند، بهگونهای که برای رسیدن به این هدف، رانها و کمرش را با سیخ داغ سوزاندهاند.
"من که دختر بودم و با هیچ کسی هم رابطه نداشتم، ولی روز های اول طالب آمد برایم گفت بیا در این اتاق کار دارم، من هم رفتم به من گفت باید این کار را انجام دهی، گفتم گناه دارد شما که مسلمان هستید، گفت صدایت را بلند نکن، بزور با من این کار را کرد، زیاد نفرت داشتم از خودم و از طالب ها، بعد از آن روز این کار را زیاد تکرار کرد، من وقتی راضی نمی شدم، کمرم را با سیخ داغ می کرد ران هایم را همچنین تا راضی می شدم."
نیلوفر: "در دو بدنامی گرفتار شدم، یکی بدنامی مواد مخدر دومی بدنامی تجاوز طالبان"
نیلوفر در سال 1403 به دلیل معتاد بودن از کنار سرک توسط طالبان بازداشت و به مرکز ترک اعتیاد این گروه منتقل شد. او دختری 23 ساله است که پنج سال پیش همراه با برادرش معتاد شده است، اما اکنون میگوید غم و رنج دو بدنامی بر دوشش سنگینی میکند.
"از چه بگویم، من در دو بد نامی گرفتار شدم، اول که بدنامی مواد مخدر و دومی تجاوز طالبان در مرکز ترک اعتیاد، طالبان رحم نمی کردند، هر وقت دلشان بود می آمدند و ما را به زور وادار می کرد که همرای شان همبستر شویم."
نیلوفر با چشمانی پر از اشک، از فریادها و نالههایش زیر دست و پای طالبان زنستیز، اینگونه روایت میکند.
"به زور به من تجاوز کردند، یک بار نه، بار ها و بار ها این کار را انجام دادند، فریاد می زدم، گریه می کردم کسی صدایم را نمی شنید و فقط شهوت رانی خود را می دید، به زور به من تابلیت می داد تا حامله نشوم می گفت اگر حامله شدی تو را می کشیم."
تنها این زنان نیستند که به دلیل معتاد بودن در مراکز ترک اعتیاد مورد تجاوز جنسی طالبان قرار گرفتهاند، بلکه شمار زیادی نیز جزئی از این کاروان هستند که به دلیل مسائل امنیتی و ننگ جامعه حاضر به بیان بدرفتاریهای طالبان نمیشوند.