top of page

گسترش ناامنی غذایی در افغانستان زیر حاکمیت طالبان؛ از گرسنگی توان راه رفتن را نداریم

  • Ariahn Raya
  • Apr 14
  • 3 min read
Ali Khara/REUTERS
Ali Khara/REUTERS

گرسنگی و نداشتن غذای کافی باعث شده است تا زنان بی‌سرپرست و بیوه، رنج و درد بی‌کسی و بی‌سرپرستی را فراموش کنند.


انار، زن بیوه 70 ساله‌ای است که هفت سال پیش به دلیل جنگ و ناامنی، خانه‌اش را در ولسوالی غورماچ ولایت بادغیس ترک کرده و به هرات پناه آورده است. او می‌گوید گرسنگی و نداشتن دسترسی به غذای کافی، توان راه رفتن را از او گرفته است.


این خانم کهن‌سال که شب‌ و روزش را در خانه‌ کوچک گِلی پوشیده با چوب، به تنهایی سپری می‌کند، با صدای گریه‌آلود می‌گوید همواره چشم‌انتظار است تا همسایه‌هایش که همه‌ی آنان بی‌جاشدگان داخلی‌اند، لقمه‌ای نان برایش کمک کنند.


"من هیچ کسی را ندارم، قسم به خدا که بعضی شب‌ها حتی لقمه‌ای نان ندارم که بخورم و شب گرسنه می‌خوابم. بعضی وقت‌ها مردم و همسایه‌های ما که آن‌ها هم فقیر هستند، برایم لقمه‌ای نان خشک می‌آورند. ببین، این نان‌های خشک را از ترس این‌که گرسنه نمانم، نگه داشته‌ام و داخل لیوان آب می‌کنم تا نرم شود و دوباره بخورم."


انار همان‌گونه که نان‌های خشک و پوپنک‌زده‌اش را نشان می‌دهد، می‌گوید چندی پیش یگانه پسر 15 ساله‌اش از راه غیرقانونی به کشور ایران رفته است، اما هنگام کارگری از بلندمنزل سقوط کرده و جان باخته است.


وی از توزیع ناعادلانه‌ کمک‌های بشری از سوی طالبان شکایت دارد و می‌گوید این گروه کمک‌ها را به اقارب و خویشاوندان خود توزیع می‌کند.


بی‌بی صنم، 68 ساله‌ دیگر زن بی‌سرپرستی است که زیر نور آفتاب نشسته و با تار و سوزنی که در دست دارد، مهره‌های رنگارنگ را به هم می‌بافد تا از این طریق پول یک دانه نان خشک را پیدا کند. او می‌گوید با آن‌که دید چشم هایش ضعیف و عمری از او گذشته است، اما ناچار به کار می‌باشد.


صنم نیز می‌گوید به دلیل گرسنگی توان قدم زدن را ندارد. او از طالبان و نهادهای کمک‌رسان می‌خواهد که به زنان بی‌سرپرست کمک غذایی کنند.


"قسم به خدا که نمی‌توانم راه بروم، از بس که گرسنه هستم. روز تا شام کار می کنم تا ده یا هم بیست افغانی پیدا کنم که شب برایم یک دانه نان خشک بگیرم. خواست ما این است که دولت به ما کمک کند."


این خانم بیوه که ناامیدی در چهره‌اش موج می‌زند، می‌گوید نه‌تنها به مواد غذایی دسترسی ندارد، بلکه دچار بیماری نیز است، اما مرکزهای صحی تحت کنترول طالبان به او و امثال او خدمات ارائه نمی‌کنند.


صنم با شکایت از برخورد غیرانسانی یکی از مراکز صحی چنین می‌گوید: "دایم وقتی مریض می‌شدم به این کلینیکی که نزدیک ما است می‌رفتم، اما حالا می‌گویند این کلینیک قبلاً از آمریکایی‌ها بود و به شما دوا می‌دادیم، اما فعلاً به شما کمک کرده نمی‌توانیم."


غنچه‌گل، زن بیوه‌ دیگری است که همراه با صنم مهره‌دوزی می‌کند. او نیز از مشکلات اقتصادی و تنگدستی بی‌نصیب نمانده و همچون سایر زنان بی‌سرپرست و بیوه، از درد گرسنگی سخن می‌گوید.


"از چه بگویم؛ نه پسری دارم و نه دختری که برایم کار کند. تنها زندگی می‌کنم. پیش همسایه‌ام آمدیم تا روغن را به قرض بگیرم. در خانه‌ی مردم زندگی می‌کنم و اگر همسایه‌ها برایم لقمه‌ای نان دادند که خوب، اگر ندادند گرسنه می‌مانم."


گفتنی است که با به قدرت رسیدن طالبان در اگست 2021، کار، آموزش و تحصیل برای زنان و دختران در کشور ممنوع شد. بسیاری از زنانی که نان‌آور خانواده‌های‌شان بودند، ناچار شده‌اند برای تأمین مواد غذایی، یا گدایی کنند یا تن به کارگری جنسی بدهند.

 
 
bottom of page