top of page

نتایج جستجو

530 results found with an empty search

  • جنبش زنان به‌سوی آزادی: عابده، نماد فریاد خاموش زنان افغانستان است

    Zan TV جنبش زنان به‌سوی آزادی با نشر بیانیه‌ای، خودسوزی عابده، دختر جوانی از ولایت غور را نمادی از فریاد خاموش زنان افغانستان خوانده و نظام طالبان را به‌دلیل خشونت سیستماتیک علیه زنان به‌شدت محکوم کرده است. در این بیانیه که روز چهار‌شنبه (10 ثور) منتشر شده، آمده است: "عابده، دختری از هزاران دختر خاموش این سرزمین، زیر سلطه نظام مردسالار و فاشیسم طالبانی، در لحظه‌ای که تمام دیوارها علیه او بلند شدند، تصمیم گرفت خودش را بسوزاند، تا صدایش خاموش نماند." جنبش زنان به‌سوی آزادی با ابراز اندوه از این رویداد، طالبان را "گروه تروریستی و زن‌ستیز" خوانده و تأکید کرده که آنان باید در دادگاه‌های بین‌المللی به جرم جنایت علیه بشریت و "فیمیساید سیستماتیک" پاسخ‌گو باشند. این جنبش از خانواده‌ها در سراسر افغانستان خواسته است تا در برابر ازدواج‌های اجباری و فروش دختران ایستادگی کنند. در بیانیه آمده است: "دختران‌تان را نفروشید، آن‌ها را در معامله‌های ننگین به نکاح اجباری نسپارید. در برابر ظلم بایستید، نه در کنار آن." این بیانیه همچنین با خطاب مستقیم به مردان و بزرگان محل، افزوده است: "عابده آتش شد، تا روشنی شود. اگر خاموش بمانید، تاریخ شما را با داغ ننگ سکوت خواهد شناخت." جنبش در پایان، ضمن همبستگی با زنان افغانستان، از جامعه جهانی خواسته است که چشم خود را بر این وضعیت نبندد. "اگر امروز چشم بستید، فردا تاریخ شما را در کنار ظالمان خواهد نوشت. عابده‌ها نیاز به پناه، حمایت و عدالت دارند، نه فقط ترحم." گفتنی است، عابده، دختر جوانی از ولسوالی تیوره ولایت غور، در واکنش به فشارهای ناشی از ازدواج اجباری، اقدام به خودسوزی کرد؛ رویدادی که با واکنش گسترده فعالان حقوق زن مواجه شده و بار دیگر توجه‌ها را به سرنوشت تلخ زنان در افغانستان جلب کرده است.

  • قتل مرموز یک مادر و پسر در ولسوالی ارگو بدخشان

    Photo: wikipedia فرماندهی امنیه طالبان در بدخشان می‌گوید که یک زن و پسر جوانش در ولسوالی ارگو این ولایت به قتل رسیده‌اند. براساس اطلاعات منتشر شده، این حادثه شب یک‌شنبه (7 ثور) در روستای ارغند ولسوالی ارگو رخ داده است. با این حال، فرماندهی امنیه طالبان در بدخشان جزئیاتی در مورد علت قتل و هویت قربانیان ارائه نکرده است. این فرماندهی افزوده که در پیوند به این رویداد، چهار تن به اتهام قتل دستگیر شده‌اند و تحقیقات از آنان ادامه دارد. این رویداد در شرایطی رخ می‌دهد که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، موارد قتل در بخش‌های مختلف کشور به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

  • طالبان یک زن و یک مرد را در ننگرهار شلاق زدند

    Photo: AFP دادگاه عالی طالبان اعلام کرده که در ولایت ننگرهار یک زن و یک مرد به اتهام داشتن رابطه خارج از ازدواج در محضر عام شلاق زده شده‌اند. براساس خبرنامه‌ای که روز سه‌شنبه (9 ثور) از سوی این دادگاه منتشر شد، این دو تن در ولسوالی ده‌بالای ننگرهار شلاق زده شدند. طبق اطلاعات منتشر شده، هر یک از این افراد به 39 ضربه شلاق محکوم شده‌اند. این در حالی است که دادگاه عالی طالبان روز گذشته نیز اعلام کرده بود که دو نفر، از جمله یک زن، به اتهام داشتن رابطه خارج از ازدواج در ولایت سرپل در محضر عام شلاق زده شده‌اند. این افراد به دو سال و یک سال زندان و 29 و 25 ضربه شلاق محکوم شدند. گفتنی است که با وجود محکومیت‌های گسترده جهانی، دادگاه‌های صحرایی طالبان همچنان ادامه دارند. نهادهای حقوق بشری بار ها به شدت از این اقدامات انتقاد کرده‌اند، اما طالبان به اجرای این مجازات‌ها در محضر عام و ادامه دادگاه‌های صحرایی خود پایبند مانده‌اند.

  • خودسوزی عابده؛ دختری که میان اجبار و آزادی، آتش را انتخاب کرد

    Sent to Zan TV در ولایت غور، دختری برای فرار از ازدواج اجباری، خود را به آتش کشید. این حادثه بار دیگر توجه‌ها را به سرنوشت دختران افغان در سایه حاکمیت طالبان جلب کرده است. در بیست‌وهفتم اپریل 2025، در روستای "درزاب نیلی" ولسوالی تیوره ولایت غور، یک دختر جوان به نام عابده بنت محمدعلم، در واکنش به فشار برای ازدواج اجباری، اقدام به خودسوزی کرد. او کمی بعد در اثر شدت سوختگی جان باخت. خانواده این دختر می‌گویند که طالبان چند روز پیش از حادثه، به خانه آن‌ها مراجعه کرده و پدر و دو برادر عابده را بازداشت کرده‌اند. منابع محلی مدعی‌اند که دلیل این بازداشت، مخالفت خانواده با ازدواج اجباری او با یکی از اعضای طالبان بوده است. تا کنون منابع رسمی طالبان در مورد این حادثه اظهار نظری نکرده‌اند. در سال‌های اخیر، گزارش‌های متعددی از سوی نهادهای حقوق بشری و رسانه‌های مستقل منتشر شده‌اند که از افزایش موارد ازدواج‌های اجباری و کودک‌همسری در ولایت‌های مختلف افغانستان خبر می‌دهند. سازمان ملل متحد، دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل بارها نگرانی خود را از محدودیت‌های شدید بر حقوق زنان و دختران تحت حاکمیت طالبان ابراز کرده‌اند. در برخی از این گزارش‌ها، ازدواج اجباری به عنوان یکی از مصادیق خشونت ساختاری علیه زنان معرفی شده است. خودسوزی عابده، در این زمینه، توجه رسانه‌های داخلی و بین‌المللی را برانگیخته و واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشته است. کارزارهای مدنی در فضای مجازی با هشتگ‌هایی چون #عدالت_برای_عابده و #نه_به_ازدواج_اجباری، خواستار پاسخ‌گویی نهادهای بین‌المللی در برابر وضعیت دختران افغان شده‌اند. کارشناسان حقوق بشر می‌گویند که خودسوزی، اغلب آخرین راه در واکنش به فشارهای روانی، بی‌پناهی و خشونت ساختاری است. در بسیاری از موارد، قربانیان هیچ مسیر قانونی یا پناه امنی برای مقابله با اجبار ندارند. عابده اکنون درگذشته، اما داستان او، بار دیگر واقعیتی تلخ را به رخ می‌کشد: در افغانستان، برای بسیاری از دختران، گزینه‌ای جز تسلیم یا سوختن باقی نمانده است. تلویزیون زن ادامه این پرونده را دنبال خواهد کرد.

  • سایه‌های شرم و قدرت

    Image: Jim Huylebroek/The New York Times چندهمسری نظام‌مند و خشونت جنسی در حکومت طالبان "او را به‌عنوان همسر دوم بردند؛ و من دیگر مادری نداشتم." مریم، دختر دوازده‌ساله‌ای از ولسوالی اندر ولایت غزنی، با چشمانی گریان روایت می‌کند: "مادرم را بردند. گفتند شوهرش مرده و حالا او 'حق' یک مجاهد طالب است." بعداً فهمید که مادرش، بدون اختیار و رضایت، به‌عنوان همسر دوم یکی از فرماندهان طالبان "نکاح" شده است. نه شاهدی در کار بود، نه عقد شرعی، و نه حق انتخاب برای آن زن. سنت یا ابزار سلطه؟ ازدواج اجباری، چندهمسری و مالکیت جنسی بر زنان از زمان بازگشت طالبان به قدرت در 15 آگست 2021، صدها زن افغان قربانی ازدواج‌های اجباری، چندهمسری تحمیلی و خشونت‌های جنسی شده‌اند. طالبان، به‌ویژه فرماندهان و افراد مسلح محلی، از سلطه سیاسی و نظامی‌شان برای تحمیل نکاح‌های دوم، سوم و چهارم استفاده می‌کنند. براساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان (پیش از منحل شدن توسط طالبان)، در فاصلهٔ سپتامبر 2021 تا جون 2022، دست‌کم 234 مورد ازدواج اجباری یا چندهمسری تحمیلی ثبت شده است. منابع حقوق بشری معتقدند این آمار، تنها "نوک کوه یخ" بحران پنهان‌شده در سایه‌های افغانستان است. یک فعال حقوق زن از کابل، که به‌دلیل تهدید طالبان نمی‌خواهد نامش فاش شود، می‌گوید: "طالبان از دین برای توجیه این اعمال استفاده می‌کنند، اما هدف واقعی، تصاحب بدن و اختیار زنان است." "ما را برای تن‌فروشی در زندان نگه می‌داشتند" تجاوز جنسی سیستماتیک در بازداشت‌گاه‌های طالبان منیره، فعال مدنی سابق، روایت تکان‌دهنده‌ای از زندان قندهار دارد: "سه شب پیاپی مورد تجاوز قرار گرفتم. هر شب یکی دیگر از فرماندهان می‌آمد. اگر مقاومت می‌کردم، تهدید به مرگ می‌کردند." "مرا مجبور کردند که شوهرم را طلاق بدهم تا زن سوم یک فرمانده محلی طالب شوم. بعداً فهمیدم همسر اول و دوم او نیز مثل من، با زور نکاح شده بودند." طبق یافته‌های سازمان عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر، طالبان در موارد متعدد از تجاوز جنسی به‌عنوان ابزار کنترل، شکنجه و تنبیه زنان استفاده می‌کنند. اما دسترسی نهادهای بین‌المللی به زندان‌های طالبان همچنان محدود و ممنوع است. روایت‌هایی دیگر از سکوت و تحقیر زینب، دختر پانزده‌ساله از فاریاب، تنها به‌دلیل اینکه خانواده‌اش از پرداخت پول باج ناتوان بودند، به نکاح اجباری یک قاضی طالبان درآمد. نازیه، زن بیوه‌ای از ولسوالی واشیر هلمند، با تهدید مستقیم به مرگ مجبور به ازدواج با فرمانده طالبان شد: "به من گفتند: یا زن این مرد می‌شوی، یا همه‌تان به جرم 'ارتداد' کشته می‌شوید." عبیدالله، پدر یکی از قربانیان در خوگیانی ننگرهار، می‌گوید: "یا دخترم را می‌دادم، یا همه‌مان را می‌کشتند." سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی چه می‌گویند؟ دیدبان حقوق بشر (HRW) در گزارشی در دسامبر 2023 هشدار داد: "شواهد فزاینده‌ای از نقض سیستماتیک حقوق جنسی و باروری زنان افغان در بازداشت‌گاه‌ها و ازدواج‌های اجباری در مناطق تحت کنترل طالبان در دست داریم." دفتر هیأت کمک‌رسانی سازمان ملل (UNAMA) در گزارش سالانهٔ 2024 نوشت: "مردان وابسته به طالبان در موارد متعددی، زنان را بدون رضایت و با تهدید به نکاح خود درآورده‌اند. برخی این ازدواج‌ها را ‘غنیمت جنگی’ می‌نامند." "آپارتاید جنسی" در سایهٔ خلا قدرت جهانی مریم قریشی، وکیل حقوق بشر افغان در آلمان، تأکید می‌کند: "آنچه در افغانستان جریان دارد، یک نظام آپارتاید جنسی است. طالبان از نکاح، حبس، تجاوز و طلاق‌های اجباری برای تضعیف زنان و کنترل آنان استفاده می‌کنند." او خواهان ایجاد کمیسیون حقیقت‌یاب سازمان ملل برای مستندسازی جنایات جنسی و بررسی امکان محاکمه طالبان به جرم جنایت علیه بشریت است. نتیجه‌گیری: نه سنت، نه دین – بلکه ابزار جنگ بر بدن زنان در حالی که جامعه جهانی سرگرم گفت‌وگو برای تعامل یا شناسایی طالبان است، زنان در افغانستان، از فاریاب تا قندهار، از غزنی تا ننگرهار، هر روز با تحقیر، نکاح اجباری و تجاوز مواجه‌اند. اگر سکوت ادامه یابد، تاریخ نه فقط طالبان، بلکه بی‌تفاوتی جهانیان را نیز قضاوت خواهد کرد.

  • دختران محروم از مکتب در افغانستان؛ از لحاظ ذهنی مرده ایم

    Photo: Public Domain via PICRYL / GetArchive طالبان روز پنجشنبه (30 حوت) به مناسبت آغاز سال تعلیمی 1404 مراسمی را در کابل برگزار کردند. اما دیده شد که پس از گذشت چهار سال از محرومیت دختران از آموزش، قفل این حکومت زن‌ستیز همچنان بر دروازه‌های آموزش و تحصیل برای دختران بسته مانده است. شماری از دختران جوان در افغانستان به تلویزیون زن می‌گویند که امیدوار بودند تا در سال تعلیمی جدید (1404)، دروازه‌های مکتب و دانشگاه به روی آنان گشوده شود، اما طالبان دختران و زنان را به‌اساس جنسیت‌شان از حق آموزش و تحصیل محروم کرده‌اند. این دانش‌آموزان دختر می‌گویند از نظر ذهنی و روحی مرده‌اند، زیرا طالبان با ادامه ممنوعیت آموزش و تحصیل، حق رشد ذهنی و فکری را از آنان سلب کرده‌اند. آسیه غفوری، دختر بازمانده از مکتب در ولایت فراه، می‌گوید که طالبان با بسته کردن دروازه مکتب به روی دختران، نه تنها حق‌ اش را از وی سلب کرده‌، بلکه آرزوها و زندگی او را با خاک یکسان نموده‌اند. "وقتی دروازه مکتب بسته شد، من صنف نهم بودم، خیلی دوست داشتم درس بخوانم به آرزو های خود برسم، اما فعلا‌ً حق آموزش چه، بلکه زندگی ام را از من گرفته اند، من فعلا دیوانه شدم، افسردگی که سرجایش باشد، هر روز داکتر روانشناس میروم، هیچ فایده ای ندارد، بارها دست به خودکشی زدم، اما موفق نشدم به این زندگی ام پایان بدهم، فکر می کنم زنده‌گی هم حق مردن را از من گرفته است." کبرا، دختر 14 ساله که سه ماه پیش صنف ششم درسی خود را در یکی از مکتب‌های هرات به پایان رسانده است، با چشمان اشکبار در صحبت با تلویزیون زن می‌گوید: "کاش از مکتب ناکام می‌شدم، تا یک سال دیگر در کنار دوستان و هم‌صنفی‌هایم می‌ماندم؛ چرا طالبان به ما اجازه نمی‌دهند؟ مگر به مکتب می رویم ما فحشا می کنیم!" ثریا نبی زاده، یکی دیگر از دختران بازمانده از مکتب در ولایت بادغیس است. او با صدای گریه‌آلود می‌گوید: "تا صنف یازدهم درس خواندم، اما نزدیک به چهار سال می‌شود که از رفتن به مکتب محروم شدم؛ کامل حس می‌کنم از لحاظ ذهنی و روحی من مرده‌ام، چون طالبان به ما اجازه درس و رشد را نمی‌دهند. اگر دروازه مکتب بسته نمی‌شد، فعلاً در یکی از رشته‌های مورد علاقه خود در یک پوهنتون درس می‌خواندم، اما طالبان این حقم را از من گرفت." از سوی هم، آغاز سال تعلیمی جدید در افغانستان بدون حضور دختران، واکنش‌های تند و شدیدی فعالان حقوق بشر و نهادهای بین‌المللی را برانگیخته است. شهرازد اکبر، رئیس سازمان حقوق بشر رواداری در شبکه ایکس، نوشته است که طالبان در حالی مراسم آغاز سال تعلیمی را در کابل برگزار کردند که زنان و دختران در این مراسم حضور نداشتند. وی افزوده است که ممنوعیت بر تحصیل و آموزش دختران، اندوهگین است و به گفته وی، ممنوعیت بر آموزش دختران در افغانستان نشانه آپارتاید جنسیتی می‌باشد. سال تعلیمی 1404 در حالی آغاز می‌شود که نزدیک به چهار سال است که دختران بالاتر از صنف ششم از رفتن به مکتب محروم هستند؛ اما طالبان بارها از کار روی طرحی برای ایجاد فضای امن آموزشی مطابق به شریعت اسلامی خودساخته‌شان سخن گفته‌اند؛ وعده‌هایی که تا کنون تحقق نیافته و نا‌روشن باقی مانده‌اند.

  • روز جهانی مبارزه با سرطان، اما افزایش 30 درصدی افراد مبتلا به این بیماری در غرب افغانستان

    photo: washingtonpost از روز جهانی مبارزه با سرطان همه ساله به تاریخ (چهارم فبروری) در اکثر کشورهای جهان به شمول افغانستان تجلیل به عمل می‌آید، اما مسئولان صحی در حوزه غرب کشور در مراسمی به مناسبت گرامیداشت از این روز، با نگرانی می‌گویند که شمار افراد مبتلا به سرطان نسبت به سال گذشته بیش از 30 درصد افزایش یافته است. رحمت‌الله بارکزی، یک تن از داکتران بخش سرطان در شفاخانه حوزوی ولایت هرات می‌گوید که روزانه 50 تا 60 فرد مبتلا به سرطان به این شفاخانه مراجعه می‌کنند، که از این میان حدود 30 تا 35 تن آنان جهت درمان در این شفاخانه بستر می‌شوند. وی می‌گوید: "در سال گذشته حدود 10 نفر به این بخش مراجعه می کردند، اما فعلا روزانه 30 تا 35 نفر که دچار سرطان می‌باشند، در این بخش بستر می شوند، واقعا سرطان در حال افزایش است، در سال جاری بیش از 5 هزار فرد مبتلا به سرطان در این شفاخانه به ثبت رسیده است." از سوی هم، شماری از خانم‌هایی که به بیماری سرطان مبتلا هستند، از وضعیت بد اقتصادی، عدم رسیدگی در شفاخانه‌های دولتی و نبود امکانات برای درمان و تداوی شان شکایت دارند. شازیه، یک تن از باشندگان ولایت غور که بیش از 3 سال است به سرطان پستان مبتلا شده است، در صحبت با تلویزیون زن می‌گوید: "واقعا مریضی سختی است، سه سال پیش یک پستانم درد می کرد، زیاد توجه نکردم، تا این که کم کم درد زیادش من را مجبور ساخت به شفاخانه ها بروم، داکتران هم دوای زد درد می داد، آخر از نان و غذا افتادم، رفتم به پاکستان، گفت سرطان داری، فعلا نه پول برای تداوی دارم نه هم اینجا در شفاخانه برای ما کمکی می کند." شیما، دیگر خانم مبتلا به بیماری سرطان و باشنده ولایت بادغیس می‌گوید: "از وقتی خورد بودم به سرطان خون مبتلا شدم، وقتی خون من کم می شود بسیار برایم سخت می گذرد، هیچ کاری کرده نمی توانم، پدرم پول تداوی من را ندارد که به کشور های دیگر ببرد، اینجا هم وقتی می آییم حتی خون برای ما داده نمی شود، چه برسد به دوا و تداوی ما." در همین حال، بیماران سرطان از حکومت طالبان خواستار تأمین دوا و امکانات مورد نیاز تداوی شان در داخل کشور هستند. پریسا، 34 ساله که در شفاخانه حوزوی هرات بستر است، در این مورد می‌گوید: "خواست ما این است که به ما بیشتر کمک شود، چون این درد علاج ندارد، اما دوا و یک چیزی برای ما بدهند، که همین دردش کم تر شود، حکومت باید برای مردم خدمت کند، نه این که به فکر جیب خود باشد و مردم نادار و مریض را در یک گوشه بی اندازند." از روز جهانی مبارزه با سرطان در حالی در ولایت هرات تجلیل به عمل می‌آید که بر اساس معلومات ارائه‌شده از سوی مسئولان صحی، طی شش سال گذشته تعداد 23 هزار و 928 مریض مبتلا به سرطان در شفاخانه‌های حوزه غرب کشور، به‌خصوص ولایت هرات، به ثبت رسیده است.

  • شدت خونریزی؛ در انتظار چهره فرزند یا عزرائیل؟

    Image: BBC روایت زایمان دردآور زنان، زیر سایه طالبان "کلینیک سه ماه می‌شود که بسته شده، نور بی‌بی عروسم نیمه‌شب مریض شد، از بس خونریزی کرد، خودش به حالت ضعف افتاد و طفلش خفه شد و صبح‌نرسیده به شهر، عروسکم روی دستانم فوت کرد." شیرین گل، خشوی نور بی‌بی 24 ساله، بحران نبود داکتر و امکانات صحی در روستای غارموشک ولسوالی زنده‌جان هرات را این‌گونه روایت می‌کند. او هنگام صحبت، با آهی که از دل کنده می‌شود و با گلویی پر از بغض، می‌گوید این سومین فرزند نور بی‌بی بود که نه تنها قبل از به دنیا آمدنش خفه شد، بلکه خونریزی شدید و درد تحمل‌ناپذیر، جان نور بی‌بی را نیز گرفت. "خدا یکی را از من نگرفت، بلکه هم طفلک و هم مادرش را گرفت. کاش یک قابله می‌بود." شیرین گل هرچند نمی‌داند که چرا دروازه مرکز صحی آنان بسته شده است، اما می‌گوید از مدت سه ماه به این سو حتی خانه‌های سیار این مرکز صحی‌شان را نیز دولت برده است و آنان به هیچ داکتر و دوایی دسترسی ندارند. به گفته‌ی شیرین گل، آنان برای رسیدن به نزدیک‌ترین مرکز صحی باید کیلومترها فاصله راه را طی می‌کردند تا نور بی‌بی را به نزدیک‌ترین مرکز صحی می‌رساندند، اما هنگام زایمان نور بی‌بی، دسترسی به وسیله‌ی نقلیه و کرایه گرفتن موتر برای این خانواده‌ی فقیر هزینه‌بر بود. او می‌گوید ساعت دو شب زمان زایمان نور بی‌بی فرا رسید، تمام خانواده دست به دامان غنچه گل، که مسن‌ترین زن در همسایگی‌شان است (دایه)، شدند تا زایمان عروسش زیر نظر این دایه انجام شود، اما برخلاف آنچه توقع می‌رفت، از شدت درد و خونریزی چشمان نور بی‌بی بسته شد و نوزادش نیز به دلیل خفگی جان باخت. شیرین گل که با سراسیمگی شدت درد و خونریزی عروسش را روایت می‌کند، می‌گوید برای زنده ماندن نواسه و عروسش تلاش زیادی کرده است، اما موفق نشده تا به موقع مناسب نور بی‌بی را به مرکز صحی برساند. "اول گمان نمی‌کردم این رقم شود، عروس من خیلی وضعیتش خراب شد، خونریزی زیاد شد، داکتر نبود، حتی در خانه‌ی ما یک دوا بخاطر ضد درد یا هم خون‌ریزی وجود نداشت. خانه به خانه داد زدم و دویدم که موتر پیدا کنم. هر کس می‌گفت تا شهر هرات نیمه‌شب است، نمی‌شود رفت، حداقل باید سه هزار افغانی کرایه بدهی. من هم در خانه‌ی خود صد افغانی نداشتم. نواسه‌ام جلو چشمم مرد و عروس من روی دستانم." شیرین گل می‌گوید زایمان نور بی‌بی به سختی انجام شد، اما به دلیل دسترسی نداشتن به وسیله‌ی نقلیه از بهر انتقالش به شفاخانه‌ی مرکزی هرات، تا صبح ناچار به تحمل زجه‌های پر سوز و ناله‌های سنگین ناشی از درد زایمان و خونریزی عروسش شده است. "صبح وقتی ملا اذان کرد، موترهای لین هم به سمت شهر حرکت کرد، عروسم از نفس کشیدن افتاده بود، هیچ صدایش بلند نمی‌شد. او را داخل کراچی گذاشتیم و تا سر کوچه و دم موتر بردیم. لحظه به لحظه جان عروسکم شل می‌شد، وقتی نگاه کردم دیدم نفس نمی‌کشد، روی دست‌های من بود که مرد." به گفته‌ی بی‌بی گل، از نور بی‌بی دو کودک به نام‌های اسرا و ریتا به یادگار مانده است، اما فقر و تنگدستی این خانواده، ریتای دو ساله را نیز آرام نگذاشته است. رنگ زرد، چهره‌ی لاغر و اندام ضعیف روایتگر ابتلای ریتا به بیماری سوءتغذیه است. بی‌بی گل با نگرانی می‌گوید به دلیل بسته شدن مرکز صحی، کودکان این روستا به مکمل‌های غذایی نیز دسترسی ندارند و تعداد کودکان مبتلا به سوءتغذیه در خانواده‌های همسایه‌های‌شان به بیش از 25 تن می‌رسد. "این طفلک شیرسوخته است، ببین چقدر لاغر شده، داکترها گفته سوءتغذیه شده. پیشتر خوب بود، به همین کلینیک می‌بردم، یک بسته غذا می‌داد. حالی همین هم نیست، می‌ترسم این نواسه‌ی من از این مریضی بمرد. خیلی از کودک‌ها همین رقم شده، شاید بیشتر از 25 کودک همین چهار اطراف ما که همسایه‌های ما است، این رقم شده‌اند." تلف شدن کودکان در جریان زایمان شایسته که 27 سال سن دارد و باشنده‌ی ولسوالی زنده‌جان هرات است، به تلویزیون زن می‌گوید با توقف فعالیت مرکزهای صحی در این ولسوالی، دو ماه پیش هنگام زایمان، طفلش را از دست داده است و خود نیز دچار بیماری‌های گوناگون ناشی از خونریزی و درد زایمان شده است. "قابله که نیست، سه ماه بیشتر می‌شود که رفته، مردم می‌گویند کمک‌ها بند شده و داکترها هم معاش نداشته رفته‌اند. وقت ولادت من نزدیک بود، شب بود که مریض شدم، شوهرم به خانه‌ی مادرم رفت تا او را به خانه بیاورد. وقتی مادرم آمد من بیشتر نفهمیدم، وضعیت‌ام خراب شده بود." او می‌افزاید که به دلیل دسترسی نداشتن به داکتر و دوا، نوزادش در جریان زایمان تلف شده است. شایسته با صدای گریه‌آلود می‌گوید اگر طفلش زنده می‌ماند، اولین دختر خانه بود. به گفته‌ی او، اکنون سه پسر دارد و هرچند زندگی دختران در جامعه‌ی کنونی افغانستان سیاه و تاریک است، اما داشتن طفل دختر برای او و خانواده‌اش یک آرزو بود که به ثمر نرسید. "بچه و دختر که از جانب خداوند است، اما پدر بچه‌ها و خودم خیلی دوست داشتیم دختر داشته باشم. چون داکتر نبود، طفلک تلف شد. دو ماه پیش به من خونریزی پیش شد تا حالا هیچ خوب نشدم، هر روز به یک مریضی مبتلا می‌شوم. داکتر و دوا هم که نداریم." تعویض و دعاخوانی ملا، جایگزین داکتر و دوا با این حال، شماری از زنان حامله در روستای غارموشک ولسوالی زنده‌جان ولایت هرات، می‌گویند که پس از بسته شدن دروازه‌ی مرکز صحی در روستایشان، آنان برای درمان بیماری‌هایشان دست طلب را به سوی ملاها دراز کرده‌اند. شبنم، یکی از خانم‌های کهنسال این روستا که خود دختر یک ملا است، می‌گوید از مدت سه ماه به این سو، شمار زنانی که به نزد پدرش برای دعاخوانی مراجعه می‌کنند، افزایش یافته است. وی یکی از دلایل مراجعه‌ی بیش از حد زنان به دعاخوانی و گرفتن تعویض نزد پدرش را نبود مرکز صحی و افزایش بیماری زنان این روستا می‌خواند. "مه خودم پیش پدر خود رفتم تا برایم دعاخوانی کند. زنان و دختران در این وقت‌ها خیلی شده که پیش پدرم می‌آیند. دعا که از طرف پدرم است، اما شفا را خدا می‌دهد. پیشتر وقتی کلینیک ما باز بود، مردم به کلینیک می‌رفت و دوا می‌گرفت، اما فعلاً بخاطر تسلای دل خود هم که شده پیش پدرم می‌آیند." شبنم می‌گوید دوا جای خود را دارد و دعا جای خود، اما نیاز است که به زنان و کودکان محروم از خدمات صحی این منطقه رسیدگی شود. "درست است که دعاخوانی تأثیر دارد، اما داکتر و دوا باید به مردم باشد. نیمه‌شب یک نفر مریض می‌شود، حتی یک نفر نیست که پیچکاری‌اش را بزند." به گفته‌ی باشندگان ولایت هرات، کمبود کادرهای صحی در تمام ولسوالی‌ها و روستاهای نزدیک به مرکز هرات هویداست، زیرا پس از توقف فعالیت نهادهای بخش صحت امریکا، بسیاری از مراکز صحی نه تنها در هرات، بلکه در سایر ولایت‌های کشور از فعالیت بازمانده‌اند. بر اساس گزارش ارائه‌شده‌ی سازمان جهانی صحت، پس از تعلیق فعالیت و حمایت نهادهای صحی امریکا در افغانستان، بیش از 202 مرکز صحی در سراسر کشور بسته شده است و تا ختم ماه جاری میلادی ممکن است این آمار به 220 مرکز برسد.

  • یونیسف: بیش از دو میلیون کودک در افغانستان واکسن سرخکان دریافت کرده‌اند

    Photo: WHO صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) اعلام کرده است که در جریان سال 2024، بیش از دو میلیون کودک در افغانستان واکسن سرخکان دریافت کرده‌اند. این نهاد روز دوشنبه (8 ثور) با نشر پیامی گفته است که تمام کودکان واکسینه‌شده کمتر از پنج سال عمر داشته‌اند و هدف از این اقدام، محافظت آنان در برابر بیماری‌های قابل پیشگیری عنوان شده است. یونیسف با تأکید بر تعهد خود به حمایت از کودکان در سراسر افغانستان، افزوده که در همکاری با شرکای خود تلاش می‌کند تا اطمینان حاصل شود که کودکان سراسر افغانستان از بیماری‌های قابل پیشگیری مانند سرخکان محافظت می‌شوند. این در حالی است که سازمان جهانی صحت سال گذشته نسبت به افزایش موارد ابتلا به بیماری سرخکان در افغانستان هشدار داده بود. این سازمان حدود 25 هزار مورد مشکوک ابتلا و 64 مورد مرگ ناشی از این بیماری را در کشور ثبت کرده بود.

  • تام فلیچر پس از دیدار با متقی: توسعه بدون آموزش و مشارکت دختران در افغانستان ممکن نیست

    Photo: X/UNReliefChief تام فلیچر، معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در امور بشردوستانه، در سفرش به افغانستان گفته است که توسعه بدون آموزش و مشارکت کامل دختران ممکن نیست. او روز دوشنبه (8 ثور) در صحفه ایکس خود نوشت که بحث درباره‌ی "ظرفیت عظیم" زنان افغانستان در صدر برنامه‌های سفرش به این کشور قرار دارد. آقای فلیچر این اظهارات را پس از دیدار با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه‌ی طالبان مطرح کرده است. او این دیدار را "عملی" خوانده و افزوده که در این دیدار درباره‌ی چالش‌های بشردوستانه، از جمله تغییرات اقلیمی و پیشرفت در زمینه‌ی ناامنی و مواد مخدر، گفت‌وگو شده است. این در حالی است که طالبان پس از به‌دست گرفتن قدرت، محدودیت‌های گسترده‌ای علیه زنان و دختران وضع کرده‌اند؛ از جمله ممنوعیت کار زنان در دفاتر سازمان ملل و محرومیت آنان از آموزش.

bottom of page