
نتایج جستجو
530 results found with an empty search
- قفل طالبان بر قلم و حنجرهای خبرنگاران
Photo: Wakil Kohsar, AFP روز ملی خبرنگار در افغانستان، اما حذف تدریجی زنان از رسانه ها به دستور طالبان هفدهم مارچ به عنوان روز ملی خبرنگار در افغانستان، در حالی از سوی برخی از نهادهای حامی آزادی بیان و رسانهها تجلیل میشود که در پی ممنوعیتهای حکومت زنستیز طالبان، بسیاری از خبرنگاران زن از صفحهای رسانهها در این کشور محو شدهاند. خبرنگاران زن به مناسبت روز ملی خبرنگار میگویند که طالبان با وضع ممنوعیتهای شان نهتنها زنان و دختران را از صفحهای رسانهها حذف کردهاند، بلکه حق آزادی بیان را از مردم سلب و مجرای بیان این حق را نیز خفه کردهاند. رابعه سالار (نام مستعار)، یکی از دختران خبرنگار که بیش از چهار سال درد و رنج مردم را با لنز کمره اش به تصویر کشیده است، میگوید که اکنون با چالشهای سختی مواجه است و طالبان به دختران اجازه تهیه گزارشهای میدانی را نمیدهند. او میگوید که باوجود ممنوعیتهای سختگیرانه طالبان، به کارش عشق میورزد و تشویق مردم برایش انرژی خاصی میبخشد تا به کار و فعالیتش بیشتر ادامه دهد. سالار در صحبت با تلویزیون زن میگوید که امروز دوشنبه (17 مارچ)، که روز ملی خبرنگار در افغانستان است، به هدف تهیه گزارش خبری به یکی از شفاخانههای ولایت هرات مراجعه کرده است، اما از اینکه یک داکتر برایش این روز را مبارکباد گفته است، نشانگر حمایت مردم از زنان و دختران خبرنگار را نشان میدهد. "هرچند طالبان برای ما زندگی و فعالیت را محدود و دایره فعالیت رسانه ای را تنگ ساختهاند، اما مردم از زنان و دختران خبرنگار حمایت میکنند که هنوز هم با شجاعت شان به کار رسانه ای ادامه میدهند، امروز برای تهیه گزارش به یک شفاخانه رفتم و یکی از داکتران برایم این روز را تبریکی داد، خیلی خوشحال شدم، این یعنی حمایت مردم از خبرنگاران زن است." ملیحه فایق، دیگر خبرنگاری است که در پی ممنوعیتهای طالبان نهتنها وظیفهاش را از دست داده، بلکه ناچار به ترک کشور شده است. او میگوید که به دلیل اجرای برنامهها و تهیه گزارشهای تصویری، از سوی طالبان چندین اخطار دریافت نموده و اکنون برای فرار از دام زندان این گروه، تن به مهاجرت به کشور ایران داده است. فایق در صحبت با تلویزیون زن میگوید: "ما چهار نفر در خانه خود هستیم، پدرم فوت کردهاست من دو خواهر و مادرم با هم زندگی میکردیم، اما وقتی طالبان در این اواخر ممنوعیت هایشان را زیاد کرد و برایم گفت نباید دوباره کار رسانهای کنید، مجبور شدم تنها خودم را از کشور بیرون بکشم، فعلا در ایران، حیران و سرگردانم." از سوی هم، برخی از دختران و زنان خبرنگار که اکنون در کشور همچنان به فعالیتهای رسانهای شان ادامه میدهند، از سانسور شدید رسانهها شکایت دارند. آنان میگویند که طالبان بر آزادی بیان قفل زده و مانع نشر و پخش واقعیتها بهصورت عینی میشوند. شهناز ابراهیمخیل، یکی از زنان خبرنگار، در این مورد میگوید: "از آزادی بیان و نشر و پخش خبر واقعی در شرایط فعلی حتی نمی توانیم سخن بزنیم، چون طالبان آزادی بیان را سلب کردهاست، رسانهها را میبینیم در چه وضعیت است، دختران از صفحهها گم شده است." او میافزاید که با روی کار آمدن طالبان و با وضع ممنوعیتهای این گروه در سه سال اخیر، بسیاری از خبرنگاران زن مجبور به ترک وظیفه و یا هم ترک کشور شدهاند. "خیلی از همکاران خودم مجبور شدند یا بیرون از کشور بروند یا هم خانهای خود بنشینند، چون طالبان برای شان به بهانههای مختلف پا پوش جور کردند، حتی برای ما امروز اجازه اشتراک در کنفرانس های خبری و حتی همین برنامههای عمومی یا یک نمایشگاه را نمیدهند، باید برای پوشش خبری از همکاران آقای که داریم همکاری بخواهیم." این در حالی است که با روی کار آمدن طالبان، بسیاری از خبرنگاران به شمول زنان، کشور را ترک کردهاند. اما فدراسیون بینالمللی خبرنگاران در گزارش تازهای وضعیت خبرنگاران را در کشورهای همسایه نگرانکننده توصیف کرده است. این نهاد گفتهاست که خبرنگاران تبعیدی افغانستان، نهتنها نگران تهدیدات طالبان اند، بلکه در کشورهای دومی که به منظور رسیدن به کشور سومی جهت پناهندگی به سر می برند نیز تحت تهدید اخراج اجباری قرار دارند. گفتنی است که طالبان با بهدست گرفتن قدرت در افغانستان، رسانهها را بهشدت محدود کرده و خبرنگاران زن را مجبور به خانهنشینی کردهاند.78th out of 180 countries in the Reporters Without Borders index for 2024.
- از خشونت های سیاسی طالبان تا خشونت های خانوادگی علیه زنان:
Photo: Wakil Kohsar/AFP/Getty روز جهانی همبستگی زنان و وضعیت اسفبار 20 میلیون زن تحت حاکمیت طالبان زنان در کشورهای مختلف جهان در حالی به سمت تجلیل و گرامیداشت از هشتم مارچ، روز جهانی همبستگی زنان، میروند که بیش از سه سال است طالبان با صدور فرمانهای غیرانسانی خود، حقوق اساسی و انسانی بیش از بیست میلیون زن و دختر را در افغانستان سلب کرده و آزادیهای فردی آنان را به غل و زنجیر کشیدهاند. به مناسبت این روز، زنان و دختران محروم از حقوقشان در افغانستان میگویند که نهتنها، طالبان آنان را از حقوق اساسی چون؛ آموزش، تحصیل، کار و حتی نوع پوشش لباس محروم کردهاند، بلکه این فرمانها تأثیر مستقیمی بر سیاست خانوادهها بر جای گذاشته است، بهگونهای که بسیاری از زنان و دختران به دلیل این ممنوعیتها و فرمانهای سختگیرانه طالبان از سوی خانواده هایشان طرد شدهاند. ماه شیرین، 17 ساله قربانی ازدواج اجباری و بازمانده از آموزش است که تلخ کامی و ناکامی روزگار در چهره مبهوتاش موج می زند. وی در حالی که در گوشهای از شهر هرات قالینبافی میکند، میگوید که به دلیل بسته شدن دروازههای مکتب و خانهنشینی در حالی که دچار افسردگی و بیماری روانی شده بود، خانوادهاش بدون مشورت با او، وی را به عقد نکاح یک مرد کهنسال با تفاوت سنی 20 سال درآورده است. ماه شیرین روایت تلخ زندگی پُرمشقت و ناکام ماندن در زندگی مشترکاش را اینگونه توصیف میکند. "من تا صنف هفتم مکتب درس خواندم که دروازه مکتب را طالبان بست، رفتم به خانه و فقط هر روز من با گریه شروع می شد، وضعیت من خیلی خراب بود حدود هشت ماه از این مسئله گذشت که دیدم مادرم گفت خود را آماده کن، مردم به خاطر محفل شیرینی خوری ات می آیند، گفتم من؟ مگر کسی به خانه به خاستگاری آمده که باز محفل بگیرد، گفت دخترم پدرت تو را به شوهر داده است." وی، همانگونه که تارهای رنگارنگ قالین را در هم میتند، با چشمان پر از اشکش از زندگی تاریک و سیاهبختیاش بیشتر میگوید: "هرچند با این ازدواج راضی نبودم، اما پدر و مادرم من را به زور به شوهر داد، یک سال از عروسی من گذشت که ناخوشی ها باعث شد من را طلاق بدهد، فعلا یک طفل دارم که حتی نمی توانم روزانه پول شیر خشک اش را کار کنم، حیران ماندم برای سیر کردن شکم خود کار کنم یا خریدن شیر خشک کودکم." کبرا هاشمی، دختر بیست و یکسالهای دیگری است که با بسته شدن دروازههای تحصیل و کار به روی زنان، خانوادهاش او را مجبور ساختهاند تا تن به ازدواج بدهد. وی با صدای لرزان و گریهآلود در این مورد میگوید: "از وقتی دروازه تعلیم و تحصیل به روی دختران بسته شد، تنها جهانیان نیست که ما را تنها گذاشته و تنها طالبان نیست که در حق ما ظلم می کند، بلکه پدر و مادر ما هم در حق ما ظلم می کنند، من را به زور وادار کرد تا ازدوج کنم، می گوید از این که در خانه باشی و افسردگی بگیری بهتر است ازدواج کنی و زندگی خود را بسازی." هاشمی به سخنانش ادامه داده و با لحن طعنآمیز میگوید: "جالب نیست، طالبان خود را مسلمان تر از مسلمان های جهان دارد، اما من به دلیل این که دختر هستم، حتی اجازه ندارم برای چندین سال آینده خود تصمیم بگیرم که با چه کسی زیر یک سقف زندگی کنیم، می دانید مشکل اینجاست که پدر و مادر من هم گویا طالب است، چون زیر سایه قدرت شان زندگی می کنند." همزمان با موج محدودیتها و خشونتهای سیاسی طالبان علیه زنان، خشونتهای خانوادگی نگرانی جدی زنان و دختران در افغانستان است که با گذشت بیش از سه سال از حاکمیت طالبان، این خشونتها افزایش یافته است. فعالان حقوق زن میگویند که در حالی که طالبان با صدور فرمانهای غیرانسانی خود در تلاشاند تا از زنان به عنوان وسیلهای برای به رسمیت شناختن حکومت و کسب کمکهای میلیارد دلاری از سوی کشورهای جهان استفاده کنند، بسیاری از خانوادهها در افغانستان تحت تأثیر فرمانهای این گروه قرار گرفتهاند و دست به خشونت علیه زنان میزنند. نجلا فرید، فعال حقوق زن، در صحبت با تلویزیون زن میگوید: "طالبان در تلاش بهره کشی سیاسی از زنان افغانستان اند، هر لحظه ای که کشور های جهان تصمیم بگیرند تا در مورد افغانستان صحبت کند، طالب یک فرمان جدید را صادر می کند، تا جهانیان بدانند که این گروه اگر به رسمیت شناخته نشود، فرمان های شان بیشتر می شود، حالا طالب سرجایش، خیلی از پدر و مادر ها در این سه سال طالب شده، چون دختران شان را به زور به ازدواج می دهند، لتوکوب می کنند، با خشونت برخورد می کنند همرای شان." از سوی دیگر، فعالان حقوق زن و حقوق بشر به مناسبت هشتم مارچ از نهادهای حقوق بشری بینالمللی خواستار توجه به وضعیت زنان زیر سایه طالبان هستند. فرشته سخا، دیگر فعال حقوق زن، میگوید: "خواست ما این است که جهان و نهاد های حقوق بشری یک بار چشم های خود را به سوی زنان افغانستان هم باز کند، ببینند که زنان و دختران در چه وضع قرار دارند، خواست ما این است که زنان را از این محدودیت های طالبان نجات دهند." این در حالی است که بسیاری از نهادهای حقوق بشری و کشورهای جهان وضعیت زنان و دختران افغانستان را زیر سایه و قدرت طالبان اسفبار و نگرانکننده خواندهاند، اما تا هنوز هیچ اقدام از سوی این نهادها برای رهایی زنان و دختران از قیودات سختگیرانه طالبان صورت نگرفته است.
- شکایت سیلابزدگان غور از توزیع ناعادلانه کمکهای بشری زیر چتر طالبان
Photo: EU/ECHO Pierre Prakash via Flickr باشندگان ولایت غور که در پی بارندگیها و سرازیر شدن سیلاب در ماههای نخست سال جاری خانه و کاشانهشان را از دست دادهاند، از یکسو نگران نداشتن سرپناه و امکانات گرمایشی در فصل زمستاناند و از سوی دیگر از توزیع ناعادلانه کمکهای بشری زیر چتر طالبان شکایت دارند. فریبا 43 ساله که مادر هشت فرزند است شب روز های سرد زمستان که هرازگاهی درجه سرما در این ولایت به منفی بیست درجه سانتیگراد میرسد را در زیر خیمه کهنه و بدون امکانات گرمایشی سپری میکند. وی در صحبت با تلویزیون زن می گوید: "ببین زندگی ما چه زندگی است با چه بدبختی و دربه دری می گذرد، از بالای خیمه آب بارش و برف می ریزد از پایین هم نم و گل است، در همین وضعیت زندگی می کنیم باز هم جان مادر وقتی کمک ها می آید به غریب و فقیر نمی رسد، ملا صاحب ها به قوم و خویش خود می دهند، به ما خدا بدهد." گلبیبی، یکی دیگر از سیلابزدگان ولسوالی بالامرغاب این ولایت که سرپرستی پنج فرزندش را بر عهده دارد، با شکایت از توزیع ناعادلانه کمکهای بشری زیر چتر طالبان میگوید که با وجود تلف شدن حقاش از سوی طالبان، به دلیل زن بودن اجازه شکایت ندارد. "چون من زن هستم و البته بیوه زن به همین خاطر حق من را می خورند، چند وقت پیش طالب ها آمد خانه های همه را نگاه کرد برای بعضی که می شناخت خانه داد و ما تا هنوز به همین هوای سرد و خنک افتاده هستیم، حتی نمی توانم شکایت کنم چون من زن بیوه هستم." از سوی دیگر، شماری از فعالان حقوق زن در افغانستان سردی هوای زمستان و عدم دسترسی سیلابزدگان، بهویژه زنان، به کمکهای بشری را نگرانکننده عنوان میکنند. سهیلا مبشر، فعال حقوق زن میگوید: "سیلاب زدگان درست است با کمبود امکانات مواجه اند، اما خانم های که نان آور خانواده های شان اند باید در اولویت قرار گیرند چون سردی هوا و نبود غذا این قشر را با خطر مرگ مواجه کرده است." این در حالی است که برخی از نهادهای مددرسان به دلیل دخالت طالبان در امور کاری و نحوه توزیع کمکهای بشری، فعالیت خود را در افغانستان متوقف کردهاند. قابل ذکر است که شورای پناهندگی ناروی اخیراً از توقف فعالیتهای بشری خود در بیست کشور جهان، از جمله افغانستان، خبر داد.
- منطق حکومت اسلامی؛ از حرام بودن کار برای زنان تا حلال بودن گدایی در سرکها زیر چتر طالبان
Photo: Wakil Kohsar/AFP خانمهای بیسرپرست و نانآور در حوزه غرب کشور با شکایت از ممنوعیت کار برای زنان از سوی طالبان میگویند که بر اساس این فرمان رهبر طالبان، نهتنها وظایفشان را از دست دادهاند، بلکه مجبور شدهاند تا حیثیت و آبروی خود را ارزان بفروشند. شماری از خانمها در ولایتهای غرب کشور میگویند که از یک سو با مشکلات شدید اقتصادی روبهرو هستند و از سوی دیگر، طبق فرمان رهبر طالبان اجازه کار بیرون از خانه را ندارند، که این امر پای آنان را به گدایی روی سرکها و جادهها کشانده است. صوفیه، بیوهزنی که خود را در چادری آبیرنگ پیچانده است، میگوید که جبر روزگار همراه با ممنوعیت طالبان بر کار زنان، باعث شده که از بام تا شام روی سرکهای شهر هرات دست گدایی را نزد مردم دراز کند. "شکم کودک های من گشنه است، مجبورم گدایی کنم، شوهرم سرطان داشت وفات کرد، در یک موسسه کار می کردم اما طالبان گفت خانم ها بدون محرم شرعی اجازه رفتن به بیرون از خانه به خاطر کار کردن را ندارند، بیکار ماندم و هر چه داشتم را فروختم جز گدایی راه دیگری نمانده." نادیه شهیر، دیگر خانم بیسرپرست و باشنده ولایت فراه، از ممنوعیت کار برای زنان شکایت کرده و میگوید: "من بیوه هستم، پدرم کهن سال بوده و فوت کرده ، برادر هایم هم از زندگی خود بیشتر نمی شود پس من برای خود محرم شرعی خریداری کنم، از کجا کنم مصرف شش طفل صغیر خود را، دوره جمهوریت در همین قومندانی صفا کار بودم ولی طالب ها من را بیرون کرد." بیبی حور، یکی دیگر از این زنان که در ساحه پل پشتون ولایت هرات گدایی میکند، میگوید پیش از این در یک مؤسسه بهعنوان آشپز وظیفه اجرا میکرد، اما با صدور فرمان طالبان مبنی بر ممنوعیت کار زنان، وظیفهاش را از دست داده است. وی با مطرح کردن این سوال، قوانین طالبان را غیر اسلامی و غیر انسانی میخواند: "طالب که کار را برای ما حرام کرده پس چرا گدایی را اجازه می دهد و حلال است؟ مگر فعلا من داخل خانه خود گدایی می کنم؟ اگر به گدایی بیرون شوم که مشکلی ندارد، اما وقتی بخاطر کار آبرومندانه بیرون شوم برایم حرام می کند." از سوی دیگر، فعالان حقوق زن از سازمانهای بینالمللی و حکومت طالبان خواستار رفع محدودیتهای وضعشده بر کار و فعالیت زنان هستند. فاضله ندیم، یکی از فعالان حقوق زن، میگوید: "نیاز است تا جهان روی موضوع زنان افغانستان تمرکز کند و باید طالبان در مورد قوانین وضع شده خود بازنگری کنند به خصوص در مورد حقوقبشر و حقوق زنان چون امروز واقعا زندگی برای زنان و دختران به قفس و زندان تبدیل شده است." گفتنی است که طالبان پس از به دست گرفتن قدرت در افغانستان، کار، تحصیل و آموزش را برای زنان و دختران ممنوع کردهاند.
- از قفل طالبان بر قیچی آرایشگران؛ تا پناه بردن زنان به خانه بیگانه گان
Photo: ATIF ARYAN | AFP via Getty Images زنان آرایشگر؛ طالبان حتی با لقمه ای نان دسترخوان ما حسادت کردند هزاران زن و دختری که در بیست سال نظام جمهوریت از طریق حرفه آرایشگری کسب درآمد داشتند، میگویند که اکنون در وضعیت نابسامان اقتصادی و روانی به سر میبرند. این زنان آرایشگر میگویند که ملا هبتالله (رهبر غائب طالبان) با صدور فرمان منع فعالیت آرایشگری برای زنان در افغانستان، نه تنها دسترخوانهای آنان را خالی از نان کرده است، بلکه شماری زیادی از آنان را مجبور به ترک کشور نموده است. سلما فیضی، که در گوشهای از پل سرخ کابل سالن آرایشگری داشت، میگوید که شش ماه پس از صدور این فرمان رهبر طالبان، ناگزیر شده است تا برای تأمین مصارف زندگی پنج فرزند یتیمش به کشور ایران پناه ببرد. "طالبان حتی با لقمه ای نان دسترخوان ما حسادت کردند، چون من زن بودم و برای فرزندان خود از این طریق نان پیدا می کردم، وقتی آرایشگاه من بسته شد، تا شش ماه لوازم که در خانه خود داشتم فروختم و مصرف زندگی خود و کودکان خود کردم، بیشتر نتوانستم دوام بیارم، مجبور شدم به ایران بیایم، فعلا که اینجا هم از افغانستان بدتر است وضعیت زندگی ما" بهناز، یکی دیگر از خانمهای آرایشگر که اکنون در شهر کرمان ایران در کارگاه تولیدی لباس مصروف فعالیت است، علت مهاجرتش را در صحبت با تلویزیون زن چنین روایت میکند: "شوهرم به دلیل این که یک پایش را در تصادف از دست داده بود، نمی توانست کار کند، ما هفت نفر نان خور در خانه بودیم، از دلخوشی آرایشگر نشدم، وقتی کودکان خود را شکم گرسنه می دیدم، به این حرفه آمدم و یاد گرفتم، ولی طالبان نگذاشت که از این راه برای خود نان پیدا کنیم، مجبور شدم به دامن ایرانی ها پناه بیارم، این جا هم روز 50 هزار تومان کار می کنم که پرده زندگی نمی شود" از سوی هم، این زنان آرایشگر که در کشور ایران به سر میبرند، میگویند که به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود زمینه شغلی در آن کشور، به بیماریهای روانی دچار شدهاند. فیروزه، که در شهر هرات فعالیت آرایشگری داشت، میگوید: "فعلا وضعیت زندگی ما خیلی خراب است، شوهر من معتاد بود، من شده بودم هم پدر و هم مادر برای کودکان خود، ولی طالبان با گرفتن حرفه ما، خانه ما را هم گرفت، در ایران هم برای من کار نیست، آن قدر تشویش می کنم که روانی شدم، شب ها خواب ندارم و سرم حمله می آید." در همین حال، شماری از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر با نگرانی از وضعیت زنان آرایشگر، از طالبان میخواهند که با لغو محدودیت هایشان دوباره زمینه کار و شغل را برای زنان فراهم سازند. عادله جعفری، فعال حقوق زنان، میگوید: "این زنان از دلخوشی آرایشگر نشده بودند، بل شکم های گرسنه خانواده های شان آنان را مجبور کرده بود که راه برای پیدا کردن نان پیدا کنند، اکثر این ها بیوه زنان، دختران یتیم، یا هم کسانی بود که شوهر های شان مریض و یا معلول بودند، ولی طالبان در حق شان جفا کردند، خواست ما این است که دوباره برای زنان اجازه کار و فعالیت را بدهند تا مشکلات شان برطرف گردد." زنان آرایشگر که در پی فرمان رهبر طالبان به تاریخ سوم اسد سال 1402 حرفهشان را از دست دادند، در حالی از نابسامانی اقتصادی و بیماریهای روانیشان سخن میزنند که طبق معلومات ارائه شده از سوی اتحادیه آرایشگران زنان در کابل، بیش از 60 هزار زن و دختر در افغانستان فعالیت آرایشگری داشتند. اما با صدور فرمان ممنوعیت بر فعالیت آرایشگری، شماری زیادی از این زنان برای کسب درآمد و تأمین نفقه خانوادههایشان راهی مهاجرت به کشورهای همسایه شدهاند.
- فقر مضاعف زیر چتر طالبان، عامل بر فروش نماد زیبایی ازسوی زنان
Photo: UNICEF/Shehzad Noorani ناامنی غذایی، زنان را در افغانستان وادار به فروش موهایشان کرده است ناداری و ناچاری در فصل سرد زمستان از یکسو و محدودیتهای طالبان بر شغل و کار زنان از سوی دیگر، شماری از زنان و دختران افغانستان را ناچار کرده است تا بین گرسنگی و زیبایی یکی را انتخاب کنند. آنان میگویند که داشتن موی بلند در افغانستان، زنان و دختران را جذاب، با شخصیت و زیباتر جلوه میدهد، اما گستردگی دامنه فقر، ناامنی غذایی و شرایط دشوار اقتصادی، آنان را وادار به فروش این جذابیت و زیبایی کرده است. غنچه گل، زن 38 ساله یکتن از قربانیان این قضیه که مو هایش را در بدل نان خشک برای سیر کردن شکم کودکان اش فروخته است، به تلویزیون زن میگوید: "در خانه هر آن چه که قیمتی بود و مردم از من می خرید فروختم، چیزی برای ما نمانده بود، این طفلک های من را ببین، سوء تغذیه شده، چاشت نان نداشتم که برای شان بدهم، طفلک های من زیاد داد و بیداد می کرد که مادر گرسنه هستیم، ساعت های دو بعد از ظهر یک بچه خورد سال داخل کوچه صدا می زد که نان خشک، آهن کهنه، کرک و موی می خرم، من هم از خانه بیرون شدم، برایش گفتم خاله جان موی آدم را هم می خرید؟" همانطور که غبار غم بر چهره غنچه گل نشسته و سیل اشک از چشمانش جاری است، به صحبتهایش ادامه میدهد و میافزاید: "طفلک گفت بلی خاله جان مو های سر را هم می خریم، گفتم بچیم ده دقیقه صبر کن، رفتم قچی را گرفتم، آنقدر گریه کردم که نپرس آخر گفتم خدایا من را ببخش اما شکم بچه های خود را سیر می کنم، مو های سر خود قچی کردم و دادم دست طفلک، گفتم چند می شود، گفت خاله جان دو صد افغانی می شود، گفتیم جان خاله برو همین پول را از نانوایی برایم نان بگیر" مرسل، یکی از کودکان کار در ولایت هرات است که مسئولیت تأمین مصارف مادر بیوه و چهار خواهر کوچکش را بر شانههای کودکانهاش می کشد. وی میگوید بهدلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن سرپرست مادرش نه تنها مو های خود، بلکه مو هایی خرمایی رنگ مرسل را نیز فروخته است. "در خانه هیچی نداشتیم، پدر من مریض است، خیلی وقت میشه که جراحی شده، فعلا نمی تواند که کار کند، مادر من به خانه های همسایه ها می رود و کار می کند، یک هفته بود که همسایه ها کار نداشت، مادرم بی کار بود، آخر گفت اگر مو های تو را بفروشم ناراحت نمی شوی، دلم می سوخت هم به مادرم هم به مو هایم، اول مادر من مو های خود را بعد موهای من را قچی کرد." این زنان میگویند خریداران موی با توجه به نوع و ضخامت موی برای آنان قیمت تعیین می کنند. شهناز خانم دیگری است که به دلیل فقر و تنگدستی دست به فروش مو های خود زده است. او میگوید: "همه مردم از اقتصاد خراب که دارد این کار را می کند، کی خوش دارد که مو نداشته باشد، اما حالی کسانی که مو های سر را می خرند، اگر مو دراز و رنگ نشده باشد قیمت خوبی می گیرند، ولی مو های خورد را خیلی ارزان می خرند." با این وجود، مبصرین اقتصادی در افغانستان یکی از دلایل فروش موی توسط زنان را قطع کمکها از سوی نهادهای امدادرسان و ممنوعیت بر کار و وظیفه زنان میدانند. صدیقه کریمی، کارشناس اقتصادی میگوید: "طالبان زنان را اول زندان کردند، زندان تنها در محبس بودن نیست، بلکه همین که خانه نشین شدند، خودش یک زندان است، ولی زندان بهتر است، حداقل برای زندانی ها نان می دهند، اما در خانه این خانم ها نان هم وجود ندارد، طالبان با این کار که در حق زنان کردند، باعث شد سازمان های بشری کمک های خود را به افغانستان متوقف کنند، حالا چاره ای جز فروش موی و فردا شاید جز تن فروشی برای خانم های بی سرپرست نماند." این در حالی است که وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان، خرید و فروش موی و اعضای بدن انسان را غیر شرعی و حرام عنوان کرده اند. همچنین این وزارت روز یکشنبه (12 جنوری) سال جاری میلادی در صفحه ایکس نگاشته است، که از قاچاق بیش از صد کیلو گرام موی انسان در ولایت فاریاب جلوگیری و در پیوند به این قضیه بازداشت کرده اند.
- جیبهای خالی نیازمندان در هوای سرد زمستان و بازار گرم کهنهفروشان
Exclusive شدت سردی هوا در فصل زمستان باعث رونق بازار کهنهفروشی (لباسهای دستدوم) در ولایت هرات شده است. شماری از خانوادههای نیازمند در ولایت هرات با شکایت از مشکلات اقتصادی خود میگویند که هزینه تأمین مواد غذایی از یک سو و تهیه لباس گرم زمستانی از سوی دیگر بر دوش خسته آنان سنگینی میکند. خدیجه 38 ساله، بیوه زنی است که جیب خالی و مشکلات اقتصادی پایش را به بازار لیلامیها کشیده است، تا برای شش فرزند یتیماش لباس های دستهدوم را از دکانهای کهنهفروشی این بازار خریداری نماید. وی با آهی سرد و سوزناک، تلخی زندگیاش را چنین روایت میکند: "جان مادر، 4 دخترک و 2 بچه دارم، من هم مادرم و هم پدر برای این یتیم های خود، در خانه چیزی برای خوردن نداریم، من برای پیدا کردن لقمه ای نان شب این کودکان خود حیران می مانم، زمستان هم از این طرف آمد، از کجا کنم لباس گرم و جدید را؟ مجبورم جمپر و کلاه کهنه را بگیرم." خدیجه با گلویی پر از بغض میگوید که شوهرش سرباز اردوی ملی در نظام جمهوریت بوده و در جنگ با طالبان کشته شده است. "راه دیگری نبود که شوهرم کار کند، آخر رفت به اردوی ملی، هشت ماه از وظیفه و درس نظامی اش تیر شد، که احوال شهید شدن اش رسید، تکه تکه شده بود، کاش من به عوض اش می مردم، اما کودکانم پدر و نان آور می داشت." شیما، خانم میانسال دیگری است که لباسهای کهنه (دستدوم) را بر دست دارد. وی میگوید که نبود توان مالی و زمینه شغلی، توان خرید لباسهای جدید زمستانی را از او سلب کرده است. "ما که مردم فقیر و تنگدست هستیم، صبح تا شام در این خانه و آن خانه همسایه لباس می شویم، خانه تکانی می کنم، تا بتوانم مصرف خانه خود را پیدا کنم، شوهرم مریض و در خانه افتاده است، به دو صد و پنجاه افغانی برای خود و 4 کودک خود جاکت و جمپر ها را خریدم، چاره چیست؟" از سوی هم، شماری از داکتران در ولایت هرات پوشیدن پوشاکهای کهنه را عامل ابتلای افراد به بیماریهای گوناگون عنوان میکنند. سلما حیدری، یکی از داکتران متخصص، میگوید: "لباس های کهنه موجب مریضی های زیادی می شود، از حساسیت ها گرفته تا بیماری های چون، هپایتیت، سوزاک، سفلیس، تبخال تناسلی و دیگر امراض، اما باید بسیار حساس باشیم و کوشش کنیم تا حد امکان از لباس دسته دوم و کهنه استفاده نکنیم." ناهید کریمی، یکی دیگر از داکتران، میگوید که خانوادههای نیازمند باید لباسهای دستدوم را پس از ضدعفونی بپوشند. "در قدم اول باید تلاش کنیم، تا از لباس های کهنه خود داری کنیم، اما چون خانواده ای فقیر نیاز به لباس گرم دارند، باید اول لباس ها را با آب و صابون شستشوی کنند، آن را ضد عفونی و بعد در نور آفتاب قرار دهند، تا مکروب و ویروس اگر در این لباسها است از بین برود." سردی زمستان و فقر اقتصادی در حالی بازار کهنه فروشان را داغ ساخته است، که اوچا یا دفتر سازمان ملل متحد در امور هماهنگی کمک های بشر دوستانه میگوید که یک سوم از جمیعت افغانستان که حدود 14.8 میلیون نفر را شامل می شود در سال جاری میلادی برای زنده ماندن، نیازمند کمک های بشری اند.
- فرمانهای طالبان در سال 2024 بر زندگی و حقوق زنان
Victor J. Blue for The New York Times هرچند رهبران و نمایندگان حکومت طالبان در نشستهای ملی و بینالمللی، از عدالت، برابری میان زن و مرد و تأمین حقوق زنان سخن زدهاند، اما طی یکسال گذشته نزدیک به 20 فرمان سختگیرانه ازسوی ملا هبتالله آخندزاده رهبر پنهانی این گروه بر مردم افغانستان، صادر شده است، که به صورت مستقیم حقوق و زندگی زنان این کشور مورد هدف این فرمان ها قرار گرفته است. بهگفته آگاهان مسائل سیاسی، محدودیت های که ازسوی رهبر طالبان در سال 2024 بر زنان و دختران افغانستان وضع شده است، نهتنها نشانگر زنستیزی این گروه است، بلکه نمایانگر چهره واقعی و فراموش ناشدنی دوره حاکمیت پیشین طالبان می باشد. تاثیر مستقیم فرمانهای طالبان بر زنان و دختران طالبان با تسخیر چوکی قدرت در سال 2021 در افغانستان، با صدور فرمان و احکام های معتدد شان، نهتنها زندگی را به کام میلیونها زن و دختر تلخ ساختهاند، بلکه آنان را از حقوق اساسی، انسانی و قانونی شان محروم نموده اند. به گونهای که سازمان غیر دولتی "ایسیایپیاس" در سویدن با ارائه گزارشی در مورد وضع ممنوعیتهای طالبان گفته است هرچند این گروه هدف از فرمان های شان را اقدامات کنترول بر مسائل اجتماعی عنوان میکنند، اما زنان و دختران تحت تاثیر جدی این قوانین و دستوالعمل های طالبان قرار گرفتهاند. از مجموع 16 فرمان که ازسوی رهبر طالبان تا دوم دسامبر سال 2024 صادر شده است، دو مورد آن در ارتباط به مسائل امر به معروف و نهی از منکر و 14 فرمان دیگر آن به صورت مستقیم حقوق و زندگی زنان از جمله، حق آموزش، نحوه پوشش، دسترسی به کار و کسب درآمد، حجاب اجباری شاگردان پایین تر از صنف ششم، استفاده از موبایل هوشمند و سایر جنبه های زندگی آنان را تحت تأثیر قرار داده است. اما هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در روز های پایانی سال 2024 سه فرمان محدود کنندهای دیگر را برای زنان صادر کرده است (ممنوعیت رفتن دختران به مراکز آموزشی خصوصی در هرات، ممنوعیت بر ساختن پنجره خانه ها که زنان هنگام نشست و برخاست نباید از پنجرهی خانه همسایه دیده شوند و ممنوعیت کار زنان در نهاد ها و موسسات غیر دولتی) را صادر کرده است، که در مجموع تعداد این فرمان ها در سال 2024 به 19 می رسد. این در حالی است که با صدور فرمان ممنوعیت تحصیل دختران در انستیتوت های صحی، هدر بار، مدیر بخش حقوق زنان در دیدبان حقوق بشر، گفته است که طالبان با این ممنوعیت شان، زمینه مرگ را برای مادران و نوزادان افغانستان فراهم می سازد. وی در این مورد گفته است: "این فقط به معنی از بین بردن رویاهای آن دخترانی نیست، که می خواستند درس بخوانند به جامعه خود کمک کنند، همچنین به معنی این است که این امر باعث مرگ زنانی می شود که نمی توانند به مراقبت های صحی دسترسی داشته باشند." حجاب اسلامی یا حجاب اجباری؟ باوجود اینکه طالبان در 7 می 2022 با صدور فرمانی اعلام کردند که زنان و دختران باید در انظار عمومی صورت خود را بپوشانند و تأکید کردند که در صورت عدم رعایت، ابتدا توصیه و سپس مجازات در پی خواهد داشت، اما رهبر طالبان به این فرمان اش اکتفا نکرده بلکه در 23 جولای 2024، فرمانی حجاب اجباری بر دختران دانش آموز پایین تر از صنف ششم در مکتب ها و مراکز آموزشی را صادر نمود. برخی از دختران که از این فرمان متأثر شدهاند، با شکایت از وضع قوانین سختگیرانه طالبان، خواستار بازگشایی دروازه های مکتب ها و بر طرف ساختن این محدودیت ها می باشند. نازیه دختر 11 سالهای که در صنف چهارم یکی از مکتب ها درس می خواند، در این مورد میگوید: "پنج شش ماه می شود، که معلم های ما به ما گفتند بدون چادر نماز به صنف خود نیایید، چون حکومت گفته باید چادر سیاه بپوشید تا مردم شما را نبینند، بخاطر که گناه دارد، اما من می خواهم که راحت باشم و وقتی به صنف خود می آیم، این چادر به سرم سنگینی می کند." اسما، یکی دیگر از دختران دانش آموز که در یک مرکز آموزشی زبان انگلیسی می آموزد میگوید: "ما هنوز طفل هستیم، به خانه خود سر لغ می گردیم، پدرم چیزی نمی گوید، چرا طالبان می گوید شما چادر نماز کلان بپوشید، من بکس کتاب های خود را متوجه باشم، یا این چادر بزرگ را، خواست من این است که به من اجازه بدهد بدون این چادر با همان لباس مکتب که دارم به کورس خود بیایم." ممنوعیت بر تحصیل دختران در انستیتیوت های صحی، عامل بر بحران انسانی پس از صدور فرمان ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان به تاریخ 19 دسامبر 2022 در مورد منع تحصیل دختران در دانشگاه های دولتی و خصوصی، یگانه راه بازمانده برای ادامه تحصیل دختران بازمانده از تحصیل در افغانستان انستیتیوت های طبی بود، که هزاران دختر در سراسر کشور با تغییر رشته تحصیلی، برای رسیدن به امید های از دست رفته شان وارد 175 انستیتیوت طبی شدند، اما رهبر طالبان بار دیگر طی فرمانی در 13 دسامبر 2024 آخرین دروازه تحصیل را به روی دختران بسته کرد. عایشه فیضی که در سمستر پایانی رشته قابلهگی در یکی از انستیتوت های ولایت قندهار درس میخواند، میگوید از شدت نگرانی چندین بار اقدام به خودکشی کرده است. وی میگوید: "چندین بار تلاش کردم، از زندگی خلاص شوم، اما خدا نخواست، واقعا خسته شدم، هر روز منتظر این هستم که دوباره طالبان چه گفته، تا من به عنوان یک دختر از فرمان اش اطاعت کنم، دوست داشتم قابله شوم و به مردم خدمت کنم، زنان قریه ما به قابله و داکتر بسیار ضرورت داشت، ولی طالبان این اجازه را به ما نمی دهند که به مردم خود خدمت کنم." فریبا دیگر دختر بازمانده از تحصیل که در پی این ممنوعیت تن به مهاجرت به کشور ایران داده است میگوید: "من در برابر فرمان های طالبان حاضر شدم مبارزه کنم، اینجا آمدم تا درس بخوانم، چوکی قدرت همیشه از چوب ساخته شده و طالبان باید بدانند که این چوکی ها ابدی نیست، شاید روزی نظام تغییر کرد، حداقل نشان می دهم که من یک دختر افغان هستم و می توانم با وجود ممنوعیت تحصیل ام را در کشور همسایه گدایی کنم، اما دست از تلاش بر ندارم و به مردم خود خدمت کنم." ممنوع شدن تحصیل دختران در انستیتوت های صحی واکنش های تندی را به همراه داشت به گونهًای که رابرت دکسن، کاردار سفارت بریتانیا در افغانستان در شبکه ایکس با شدت نگرانی در این مورد نگاشت: "این توهین دیگری به حق زنان برای ادامه تحصیل است و دسترسی زنان و کودکان افغان به مراقبت های صحی را بیشتر محدود خواهد کرد." آخرین میخ طالبان بر دروازه آموزش دختران بر اساس گزارش صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، با صدور فرمان ملا هبتالله آخندزاده رهبر طالبان، بر منع آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، از تاریخ 22 ماه مارچ 2022 تا کنون بیش از 1.4 میلیون دختر را در سراسر افغانستان از ادامه آموزش و تعلیم محروم مانده اند، اما رهبر این گروه در روز های پایانی سال 2024 طی فرمان تازه ای رفتن دختران به مراکز آموزشی را نیز در ولایت هرات ممنوع اعلام کرد. مسئولان اداره امر به معروف و نهی از منکر طالبان در این ولایت با با استناد به فرمان هبتالله آخندزاده، درباره ممنوعیت آموزش برای دختران بالاتر از صنف ششم، در مراکز آموزشی، به تاریخ 24 دسامبر 2024 به ادارات مربوطه دستور داد، تا از رفتن دختران به مرکز های آموزشی در ولایت هرات جلوگیری نمایند. برخی از دختران که از رفتن به مراکز آموزشی خصوصی در این ولایت بازمانده، این اقدام طالبان را کوبیدن آخرین میخ بر دروازه آموزش به روی دختران عنوان نموده و میگویند طالبان با این ممنوعیت، آخرین اشعه امید را در دل های شان خاموش، اما آتش خانه نشینی را بار دیگر برای آنان روشن ساخته اند. هیوا دختر 22 سالهی که غم و اندوه در چهره اش موج می زند، با صدای گرفته و پر از بغض در صحبت با تلویزیون زن میگوید: "تا سمستر سوم در دانشکده روانشناسی دانشگاه هرات تحصیل کردم، اما با ممنوع شدن رفتن دختران به دانشگاه، برای فرار از مشکلات روحی و خانه نشینی به مرکز آموزشی پناه آوردم که هم زبان انگلیسی را یاد بگیرم و هم از این وضعیت دور بمانم، اما امروز این دروازه را نیز به روی ما بسته کردند." شفیقه شجاعی، دیگر دختری است که در یکی از مراکز آموزشی هرات در حال یادگیری زبان است اما از قوانین سختگیرانه طالبان شکایت داشته و میگوید هرچند پیش از این طالبان آنان را مجبور به پوشیدن حجاب های سیاه رنگ کرده بود، اما اکنون حق رفتن به مرکز های آموزشی خصوصی را نیز از آنان سلب کرده اند. وی میگوید: «باور کنید برای من پذیرفتن این که چادر حجاب بپوشم خیلی سخت بود، ولی بخاطر این که بتوانم ظرفیت و سطح آگاهی من بالا برود قبول کردم، فعلا نمی دانم مسئولان امارت با ما می خواهند چه کار کنند، نمی دانم گناه ما چیست؟ نمی دانم بعد از این به کدام دروازه بروم؟» خواست زنان و دختران، بر پایان فوری محدودیت های طالبان دختران و زنان افغانستان که به گونه مستقیم تحت تاثیر فرمان های طالبان قرار گرفته اند، از جامعه جهانی و نهاد های بین المللی می خواهند تا هرچه زودتر با پا درمیانی شان، به این معضل نکته پایان ببخشند. فرشته حمیدی، یک قاضی خانه نشین شده در ولایت هرات در صحبت با تلویزیون زن گفت: "خود ببنید طالبان چه می کند، جهان باید از زاویه دیگری به موضوع فرمان های طالبان نگاه کند، این حکومت فقط زن و دختر افغانستان را زیر عینک و زره بین خود قرار داده، چیزی دیگر را چشمان شان نمی بینند، پس باید نهاد های حامی حقوق بشر و سازمان های بین المللی از حق زنان دفاع کنند." خدیجه فضلی، خانم دیگری است که تا پیش از به قدرت رسیدن طالبان سلاح برشانه داشت و برای حفاظت از وطن در مقابل این گروه می جنگید. او میگوید که اکنون شب و روز زندگی اش با ترس و لرز سپری می کند. او از سازمان حقوق بشر می خواهد تا زنان افغانستان را از این وضعیت نجات دهد: "طالبان نوع حکومتی را در پیش گرفته است که تنها زنان را کنترول کند، فقط در تلاش است تا بگویند زنان این کنند یا چنان کنند، شاید چند روز دیگر رهبر غایب طالبان، بگوید زنان و دختران را باید زنده به گور کنید، خواست ما این است که سازمان حقوق بشر از ما دفاع کنند، ببین در چه وضعیت قرار دارم." سال 2024 در حالی پایان می یابد، که سازمان های حامی حقوق زنان و حقوق بشر، این سال را اوج فرمان های طالبان بر حقوق و زندگی زنان در افغانستان خوانده و گفتهاند که طالبان با شوق بیشتر بر وضع قوانین و محدودیت های شان ادامه می دهند. هدر بار، مدیر بخش حقوق زنان در دیدبان حقوق بشر، با اشاره به زندگی اسفبار زنان و دختران تحت فرمان های طالبان، گفتهاست که این گروه با ادامه فرمان های سرکوب کننده شان، زندگی را به کام زنان این کشور تلخ تر ساخته اند. وی افزوده است: "اکنون مشخص میشود که طالبان با احساس قدرت و جرئت بیشتری که پیدا کرده، با شوق بسیار به راه خود در زمینه ممنوعیت بر حق و زندگی زنان ادامه می دهند." گفتنی است که حکومت طالبان به چهار سالگی اش نزدیک می شود، اما قوانین سختگیرانه این گروه مانع، به رسمیت شناختن شدن حکومت آنان از سوی کشور های جهان شده است.
- طالبان آخرین میخ ممنوعیتشان را بر آموزش و تحصیل دختران کوبیدند
Photo: AFP/Wakil Kohsar پس از ممنوعیتهای پیدرپی طالبان بر کار، تحصیل و آموزش دختران و زنان، ریاست معارف طالبان در ولایت هرات روز سه شنبه (4 جدی) با بسته کردن دروازه های مراکز آموزشی خصوصی به روی دختران آخرین میخ ممنوعیت را بر دروازه آموزش و تحصیل دختران کوبیدند. این ریاست با استناد به فرمان هیبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، درباره ممنوعیت آموزش برای دختران بالاتر از صنف ششم، به ادارات مربوطه دستور داده است تا از رفتن دختران به مرکز های آموزشی در ولایت هرات جلوگیری نمایند. از سوی هم دختران بازمانده از آموزش در ولایت هرات میگویند که طالبان با این ممنوعیت، آخرین اشعه امید را در دل های شان خاموش، اما آتش خانه نشینی را بار دیگر برای آنان روشن ساخته اند. هیوا دختر 22 سالهی که غم و اندوه در چهرهاش موج میزند، با صدای گرفته و پر از بغض در صحبت با تلویزیون زن میگوید: "تا سمستر سوم در دانشکده روانشناسی دانشگاه هرات تحصیل کردم، اما با ممنوع شدن رفتن دختران به دانشگاه، برای فرار از مشکلات روحی و خانه نشینی به مرکز آموزشی پنا آوردم که هم زبان انگلیسی را یاد بگیرم و هم از این وضعیت دور بمانم، اما امروز این دروازه را نیز به روی ما بسته کردند." هیوا همانگونه که دستان یخ زده اش را با نفس هایش، گرم می کند، با صدای لرزان و چشمان اشکبار به صحبت هایش ادامه داده و میگوید: "یک اصطلاح داریم که می گوید آخرین میخ بر تابوت فلان چیز زده شد، امروز طالبان آخرین میخ را بر دروازه آموزش و تحصیل کوبیدند، واقعا راه و چاره ای دیگری برای ما باقی نمانده، چون ما دختر هستیم." شیما کریمی، دیگر دختر بازمانده از تحصیل و دانشجوی سال سوم دانشکده اداره و پالیسی عامه دانشگاه هرات است که با ممنوع شدن تحصیل برای دختران، بهآموختن مهارت های کمپیوتر روی آورده است، اما می گوید که طالبان با بستن دروازه های مراکز آموزشی به روی دختران، آخرین اشعه روشنی را در دل آنان خاموش ساخته اند. "چندین وقت که خانه نشین بودم، در تنور آتش خانه نشینی سوختیم، مشکلات روحی که سر جایش باشد، به کمک خانواده و دوستان خود به این مرکز آمدم که مهارت های خود را در بخش کمپیوتر بالا ببرم، اما این جا هم برای ما حرام شد، شاید طالبان چند روز دیگر بگوید نفس کشیدن به دختران حرام است، این یگانه امید ما بود که این روشنی هم به تاریکی تبدیل شد." شفیقه شجاعی، دیگر دختریست که در یکی از مراکز آموزشی هرات در حال یادگیری زبان است، اما از قوانین سختگیرانه طالبان شکایت داشته و میگوید هرچند پیش از این طالبان آنان را مجبور به پوشیدن حجاب های سیاه رنگ کرده بود، اما اکنون حق رفتن به مرکز های آموزشی خصوصی را از آنان سلب کردهاند. وی میگوید: "باور کنید برای من پذیرفتن این که چادر حجاب بپوشم خیلی سخت بود، ولی بخاطر این که بتوانم ظرفیت و سطح آگاهی من بالا برود قبول کردم، فعلا نمی دانم مسئولان امارت با ما می خواهند چه کار کنند، نمی دانم گناه ما چیست؟ نمی دانم بعد از این به کدام دروازه بروم؟" با این وجود شماری از آموزگاران مراکز آموزشی در هرات، وضع فرمان تازه طالبان را نگران کننده عنوان کرده و میگویند که با وضع این فرمان بیش از 90 درصد دانشآموزان شان را از دست دادهاند. مهدیه مرسل، آموزگار زبان در یکی از مراکز آموزشی در ولایت هرات می گوید: "فکر کنید از صددرصد دانش آموزان ما بیشتر از نود در صد دختران بالاتر از صنف ششم بود، اما فعلا ده درصد هم در صنف ها نمانده، ما چطور بتوانیم کرایه، مصرف برق و دیگر هزینه های مرکز خود را پرداخت کنیم، واقعا درد آور و نگران کننده است این کار حکومت، دنیا به کجا رسیده و ما به کدام سمت روان هستیم." به گفتهی این آموزگاران، در صورتی که طالبان به ممنوعیت آموزش دختران در مرکز های آموزشی خصوصی پایان ندهند، آنان ناگزیر به بستن دروازه های آموزشی و ترک وظایف شان خواهند شد. طالبان در حالی رفتن دختران به مراکز آموزشی خصوصی در ولایت هرات را ممنوع اعلام کردهاند که پیشتر، به تاریخ 13 قوس سال جاری، تحصیل دختران در انستیتیوتهای طبی را نیز ممنوع اعلام کردهاند.
- آرزوهای کشته شده در جنین
Photo: Zohra Bensemra/Reuters "قرص خوردم که بمیرم تا از دست طالبان برای دایم خلاص شوم، ولی از بدشانسی زنده ماندم..."، "حتی مرگ با من یاری نکرد، چه برسد به روزگار..."، "به کجا بروم، تا نام و نشانی از دختر بودنم نماند، باور کنید از این ظلم طالبان خسته شدم...."، "فقط می خواستم قابله شوم، اما تحصیل من دوباره جوانمرگ شد..." این نقلقولهای مستقیم از دخترانی است که میگویند بهدلیل منع تحصیل در انستیتوتهای طبی ازسوی طالبان، دست به خودکشی زدهاند. زمانی که طالبان طی مکتوب رسمی، فرمان بسته شدن دروازههای دانشگاه های خصوصی و دولتی بهروی دختران را به تاریخ 29 قوس سال 1401 هجری خورشیدی صادر کرد، شقایق 23 ساله در سمستر ششم دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات، درس میخواند، اما با این ممنوعیت نهتنها خانه نشین، بلکه با مشکلات افسردگی و روحی نیز مواجه گردید بود. تا این که خانواده اش بار دیگر بذر امید را در دل شقایق کاشت و وی را در رشته قابلگی، یکی از انستیتوت های صحی هرات ثبت نام نمود. اما اکنون غبار غم امید از دست رفته در چهره شقایق موج میزند و وی با صدای گریه آلود میگوید: "فقط آروزی من خدمت کردن به مردم بود، خواستم خبرنگار شوم، که طالبان نگذاشت، خانواده ام خواست داکتر شوم، باز هم اجازه این فرصت را از من گرفت." قابله شدن، یگانه راه باز مانده برای ادامه تحصیل به شقایق و خانوادهاش بود، اما این آرزوی وی نه تنها به ثمر نرسید، بلکه به گفته او آرزوی هایش برای دومین بار در دوره جنین کشته شد. زمانی که طالبان فرمان منع تحصیل دختران در انستیتوتهای طبی را در ماه قوس سال 1403 صادر کرد، هنوز سمستر درسی دوم شقایق پایان نیافته بود. شقایق میگوید با شنیدن خبر ممنوعیت تحصیل فشار روحی وی را وادار کرد تا دست به خودکشی بزند، اما با کمک مادرش از دام مرگ نجات یافته است. وی با دلشکستگی و ناآرامی اینگونه میگوید: "وقتی خواستم به صنف خود بروم، دم دروازه که رسیدم یک طالب با تفنگ خود به سمت ما اشاره کرد، گفت اجازه نیست به پوهنتون بروید، درس به شما بند است، گریه کردم و به خانه آمدم، داخل خانه چهار بسته قرص پیدا کردم، قرص خوردم که بمیرم تا از دست طالبان برای دایم خلاص شوم، ولی از بدشانسی زنده ماندم، وقتی قرص خوردم، مادرم متوجه شد و من را زود به شفاخانه کلان هرات برد." مرسل یک تن دیگر از دخترانی است که پس از فرمان ممنوعیت طالبان بر دانشگاهها، تغییر رشته داده و در یکی از انستیتوت های طبی هرات ثبت نام کردهبود، اما با بسته شدن دروازه های انستیتوتهای طبی بهروی دختران، برای دومین بار خانهنشین و از ادامه تحصیل محروم مانده است. مرسل که در سمستر پایانی فارمسی درس میخواند، چنین میگوید: "طالب دشمن دختر است، وقتی به خانه آمدم خیلی ناامید بودم، سم خوردم که بمیرم، بیهوش شده بودم، خانواده ام من را به شفاخانه برده بود، از چه بگویم، حتی مرگ با من یاری نکرد، چه برسد به روزگار که با من یاری کند از زندگی خسته شدم." ناجیه، خواهر این دختر بازمانده از تحصیل میگوید که پس از بسته شدن دروازه تحصیل به روی مرسل، وی برای دومین بار دچار آسیب روحی شده و گوشه نشینی را اختیار کرده است. قلب های شکسته و رویا های فروریخته پس از آنکه طالبان برای دومین بار در افغانستان بر اریکه قدرت تکیه زدند، نخست آموزش برای دختران بالاتر از صنف ششم در مکتب ها را ممنوع اعلام کردند، با گذشت یک سال از این ممنوعیت، دروازه های دانشگاهها را به روی دختران بستند و در نهایت روز سه شنبه 13 قوس 1403 آخرین راه بازمانده تحصیل برای دختران را نیز ممنوع اعلام کردند. اما دختران بازمانده از تحصیل میگویند که با ممنوعیت های سخت گیرانه طالبان تمام رویا های شان فروریخته و امیدی به ادامه تحصیل و زندگی در افغانستان ندارند. خاطره که در آخرین سمستر رشته قابلگی یکی از انستیتوت های طبی شهر هرات درس میخواند، میگوید اگر طالبان مانع تحصیل اش نمی شد، تا چند ماه دیگر سند فراغت به دست می آورد. خاطره که با همهای محدودیتهای طالبان از تغییر رشته تحصیلی تا پوشش اجباری کنار آمدهبود، با چشمان اشکبار میگوید: "خودت بگو به کجا بروم، تا نام و نشانی از دختر بودنم نماند، باور کنید از این ظلم طالبان خسته شدم، طالبان از دشمنی خود با زنان و دختران دست بر نمی دارند، می خواستم قابله شوم، اما نگذاشت، آیا طالب خودش خانم خود را به نزد داکتر مرد می برد؟" خاطره که در امواج از ناامیدی غرق است، با عجز و التماس از طالبان میخواهد تا دوباره دروازه های انستیتوت های طبی را به روی دختران بازگشایی کنند. حبیبه یکی دیگر از دانشجویان انستیتوت های طبی در ولایت هرات میگوید آرزو داشت تا در دور ترین نقطه این ولایت برود و درد زنان در مناطق محروم از خدمات صحی را درمان کند، اما اکنون خود نیازمند التیام است. حبیبه که از شدت نگرانی و ناراحتی دچار اضطراب و استرس شده است، چنین میگوید: "فقط می خواستم قابله شوم، اما تحصیل من دوباره جوانمرگ شد، هدف من این بود که به دور ترین منطقه هرات بروم و به زنان کمک کنم، ولی طالبان اجازه نداد که درسم خلاص شود." مرگ در کمین مادران و نوزادان، در پی تصمیم طالبان با منع تحصیل برای دختران در انستیتوتهای طبی شماری زیادی از نهادهای بینالمللی این تصمیم طالبان خلاف قوانین حقوق بشری دانسته و گفتهاند که با نبود داکتران زن در افغانستان آمار مرگ و میر مادران و نوازدان در آینده نه چندان دور افزایش چشم گیری خواهد یافت. اتحادیه اروپا تصمیم طالبان را "نقض وحشتناک حقوق اساسی بشر و حمله غیر قابل توجیه بر حق دسترسی زنان به آموزش" دانسته است. این اتحادیه پیامد های تصمیم طالبان مبنی بر منع تحصیل دختران در انستیتوت های طبی را "تعمیق بحران انسانی" در افغانستان خوانده و از طالبان خواستار بازگشایی دروازههای تحصیل و آموزش به روی دختران شده است. استفان دوجاریک، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل متحد نیز از این تصمیم طالبان ابراز نگرانی کرده و گفتهاست که ممنوعیت تحصیل برای دختران در انستیتوت های صحی تاثیر مخربی بر سیستم صحی افغانستان برجای خواهد گذاشت. این نگرانیها در حالی ابراز می شود بر اساس معلومات ارائه شده ازسوی صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، از هر 100 هزار ولادت در افغانستان، 638 مورد آن به دلیل نبود امکانات و داکتران باعث مرگ مادران و نوازدان می شود. که این بلند ترین آمار مرگ و میر مادران و نوزادان را در آسیا نشان می دهد. گفتنی است که طالبان نه تنها برای دختران اجازه تحصیل در انستیتوت های طبی را ممنوع کرده اند، بلکه برای زنان و دخترانی که در رشته های طبی تحصیل کرده اند، اجازه اشتراک در آزمون "اگزیت" را نیز نمی دهند.









