top of page

زیر لونگی و واسکت‌های انتحاری طالبان، چه می‌گذرد؟

  • Ariahn Raya
  • Jun 23
  • 4 min read
Illustration: Maryam Naiby / Zan TV
Illustration: Maryam Naiby / Zan TV
عشق‌بازی پنهان طالبان با دختران در افغانستان

«سه زن دارم، اما هر سه زنم به چشم‌های آبی‌ات نمی‌رسند. به رضا یا هم زور باشد، تو را زن خود می‌کنم…»
«او چاقک مه، کجا هستی؟ با یک عریضه ما را مجنون کردی، عشقت ما را کشت…»
«امیدوارم هر روز برایت مشکل پیش شود که به زراعت بیایی، چون با دیدنت آتش دلم خاموش می‌شود….»

این پیام‌ها مربوط به نیروهای طالبان است که تلاش دارند با الفاظ عاشقانه، از دخترانی که به ادارات حکومت این گروه مراجعه می‌کنند، سوءاستفاده نمایند.


این‌بار زن‌نیوز برای مصاحبه سراغ دخترانی رفته است که آماج پیام‌های عاشقانه و تهدیدات ظالمانه طالبان قرار گرفته‌اند.


عارفه، ژیلا و سویتا، که در سه ولایت جداگانه افغانستان زندگی می‌کنند، روایت مشابهی از پیام‌های عاشقانه و عشق‌بازی‌های شبانه طالبان دارند.


این دختران در صحبت با زن‌نیوز می‌گویند به‌دلیل حل مشکلات و دریافت حقوق‌شان به ادارات مختلف طالبان مراجعه کرده‌اند، اما طالبان به بهانه‌ی رسیدگی به پرونده‌های‌شان، شماره تماس آنان را گرفته و نیمه‌شب‌ها آن‌ها را مورد آماج پیام‌های عاشقانه و در بسیاری موارد، تهدید به مرگ قرار داده‌اند.


عارفه، دختری که شش سال پیش از سوی خانواده‌اش به‌صورت اجباری به عقد نکاح پسر کاکایش درآمده است، می‌گوید برای گذاشتن نقطه‌ پایان به زندگی مشترک و غم و رنجش، به اداره‌ی امر به‌معروف طالبان مراجعه کرده است تا وی را در گرفتن طلاق کمک کند، اما اکنون غم و رنج شوهر‌داری‌اش را فراموش کرده و درگیر پیام‌های عاشقانه و تهدیدات کارمند این اداره شده است.


«من راضی نبودم که خانواده‌ام مرا به پسر کاکایم بدهد، اما مجبورم کردند. او معتاد است، من نمی‌توانستم همرایش زندگی کنم. طالبان هر روز می‌گویند از ازدواج اجباری جلوگیری می‌کنند. من هم به همین خاطر رفتم که طلاق خود را بگیرم، اما محتسب امر به معروف گفت شماره‌ خود را بده، مشکل‌ات را حل می‌کنم. شب برایم پیام داد و گفت عاشقت استم.»


عارفه که خستگی و خشم در چهره‌اش با هم آمیخته است، با صدای لرزان ناشی از خشم و غضب می‌گوید این کارمند امر به معروف طالبان از ساعت یازده شب به بعد، وی را از طریق پیام‌های موبایل نه‌تنها اذیت، بلکه تهدید به مرگ می‌کند.


«شب اول برایم در پیام نوشته بود: «سه زن دارم، اما هر سه زنم به چشم‌های آبی‌ات نمی‌رسند. به رضا یا هم زور باشد، تو را زن خود می‌کنم.» از همان روز تا حالا، تقریباً هشت روز می‌گذرد. هر شب پیام می‌دهد که من عاشق‌ات هستم. اگر با من ازدواج نکنی، خودم با دست خود تو را می‌کشم.»


او می‌گوید اکنون نه‌تنها نگران زندگی مشترک و پرمشقت با پسر کاکایش است، بلکه شب و روزش را با ترس و لرز سپری می‌کند.


ژیلا، دیگر دختر بازمانده از تحصیل است. او می‌گوید پس از آن زیر چشم کارمند ریاست معارف طالبان در بادغیس قرار گرفته است که برای گرفتن نمرات سه‌ساله‌ی مکتبش به این اداره مراجعه کرده است.


«یک مؤسسه کارمند می‌خواست، من رفتم به معارف که نمرات سه‌ساله مکتبم را تأیید کند. کارمند معارف که طالب بود، به من گفت شماره‌ات را بده، من همه را برایت جور می‌کنم، تماس می‌گیرم که باز دنبال‌اش بیایی. این‌جا مناسب نیست برای شما، یک دختر زیبارو که در جمع مردم شور چشم باشی. من هم شماره موبایل خود را دادم؛ چیزی که امروز به بلایش گرفتارم.»


ژیلا می‌افزاید که این کارمند معارف طالبان ابتدا از وی سوالات بسیار خصوصی پرسیده و پس از آن، پیام‌های عاشقانه‌اش را آغاز کرده است.


«او چاقک مه، کجا هستی؟ با یک عریضه ما را مجنون کردی، عشقت ما را کشت. این پیام را دیشب برایم نوشته کرده. اول از من پرسید که باکره هستی یا خیر. گفتم ملا صاحب، چرا این رقم سوال‌ها می‌پرسی؟ برایم گفت اگر جواب ندهی، ورقت را پاره می‌کنم. من مجبور شدم واقعیت را بگویم. فعلاً هر شب برایم پیام می‌دهد و می‌گوید عاشق‌ات شدم.»


ژیلا نگران است مبادا روزی این طالب وی را به زور به خانه‌ی عقدش ببرد.


«فعلاً خیلی ترس دارم که مرا به زور نکاح نکند. طالبان خیلی آدم‌های بدی هستند، به زور دختران را نکاح می‌کنند. من از دیدن این پیرمرد نفرت دارم، چه برسد به زندگی زن و شوهری.»


در عین حال، سویتا باشنده‌ی ولایت کابل می‌گوید به‌خاطر گرفتن مصاحبه‌ی صوتی برای یک رادیوی محلی به اداره‌ی زراعت این ولایت مراجعه کرده است، اما یکی از کارکنان این اداره به بهانه‌ی شریک ساختن اطلاعات خبری، شماره تماسش را از وی گرفته است.


او وارد پیام‌های دریافتی واتس‌اپ شده و این پیام را چنین خواند: «امیدوارم هر روز برایت مشکل پیش شود که به زراعت بیایی، چون با دیدنت آتش دلم خاموش می‌شود. این پیام را ببین، از همین سه ساعت پیش است. شب و روز برایم پیام می‌کند.»


«اشتباه بزرگ من این بود که شماره تماس خود را برایش دادم. فعلاً خیلی نگرانم، چون خبر دارد که مجرد هستم. اگر با من به زور ازدواج کند، زندگی‌ام تباه و ویران می‌شود.»


این دختران نمونه‌ای از قربانیانی هستند که از سوی طالبان ابتدا مورد شکار پیام‌های عاشقانه و پس از عقد نکاح اجباری، مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرند.


دختران در حالی از پیام‌های عاشقانه‌ی طالبان سخن می‌زنند که پیش از این، سخنگوی وزارت دفاع این گروه با بیان این جمله: «من طالب مدرن هستم، با من ازدواج کنید»، پیشنهاد ازدواج داده بود.

 
 
bottom of page