top of page

صدای دختری از تبعید؛ نامه‌ای به مردم ایران

  • Writer: Zan News
    Zan News
  • Aug 17
  • 3 min read
Image credit: Wakil Kohsar / AFP via Al-Monitor
Image credit: Wakil Kohsar / AFP via Al-Monitor

نویسنده: مرسل قیصاری، دانشجوی افغان در پاکستان


اخراج اجباری مهاجران افغان از ایران، غم‌انگیزترین و دلخراش‌ترین خبری است که این روزها می‌شنویم. هزاران افغان که سال‌ها زندگی خود را در ایران ساخته بودند، اکنون مجبور به ترک خانه، شغل و بازگشت به افغانستان شده‌اند.


مردان، زنان و کودکان، همگی به اجبار، بدون هیچ کمکی، بدون سرپناه و بدون هیچ امیدی به کشورشان بازگردانده می‌شوند. این فقط یک مسئله مهاجرت یا سیاست نیست؛ بلکه یک درد مشترک انسانی است.


آنچه ما از مردم ایران می‌خواهیم، این است که درد کسانی را که زمانی از روی اجبار وطن خود را ترک کرده‌اند، حس کنند.


من هم مهاجری هستم که در پاکستان زندگی می‌کنم و درس می‌خوانم. هرگز در ایران نبوده‌ام، اما عمیقاً درک می‌کنم که دوری از وطن چه احساسی دارد و درد مردمم را، که با آن‌ها ناعادلانه رفتار می‌شود، حس می‌کنم. می‌دانم چقدر سخت است وقتی احساس تعلق به هیچ جایی نداری.


بسیاری از مردم افغانستان نه به انتخاب خودشان، بلکه به خاطر جستجوی امنیت به ایران مهاجرت کردند. هزاران افغان در سال‌های گذشته از جنگ، فقر، آزار و اذیت گریختند و به ایران پناه آوردند. آنها فقط امیدهای ساده‌ای داشتند؛ برای زنده ماندن، کار کردن، دیدن دخترانشان که به مکتب می‌روند و دور نگه داشتن پسرانشان از جنگ.


اما اکنون، این افراد با چشمانی پر از اشک و با غم از دست دادن هر آنچه که با تلاش بی‌پایان در طول سال‌ها در ایران به دست آورده بودند، رانده می‌شوند.


تصاویر از مرزهای افغانستان و ایران، داستان‌های واقعی را برای ما روایت می‌کنند. این عکس‌ها کودکانی را نشان می‌دهند که روی زمین‌های خالی می‌خوابند، مادرانی با چهره‌های خسته و مردانی خاموش با چشمانی پُر از درد. هیچ‌کس نمی‌پرسد که آن‌ها کجا خواهند رفت، چه خواهند کرد یا چه کسی از آن‌ها حمایت خواهد کرد.


این افراد مجرم نیستند، اما مانند مجرم با آن‌ها رفتار می‌شود. اکثر این افراد سال‌ها در ایران کار کرده‌اند، برای مردم ایران خدمت کرده‌اند، حتی خانه خریده‌اند و برخی از آن‌ها حتی کسب‌وکار خود را ایجاد کرده‌اند، اما اکنون همه آن‌ها مجبور به ترک ایران شده‌اند. حتی کسانی که در ایران متولد و بزرگ شده‌اند، با اخراج اجباری مواجه هستند.


اما چرا جهان هنوز سکوت کرده است؟ جوامع بین‌المللی باید از این وضعیت آگاه باشند. آن‌ها باید چشمان خود را باز کنند. جهان نباید فقط تماشاگر خاموش باشد.


اخراج هزاران نفر، در حالی که سال‌ها در ایران زندگی می‌کردند، بی‌عدالتی است. این در حالی است که افغانستان خود با چالش‌های بزرگی روبه‌رو است و این اخراج، بحران‌های دیگری را به آن اضافه کرده است. اکثر این افراد بیکار، ناامید و بی‌خانمان هستند که اوضاع را بدتر می‌کند.


من به عنوان کسی که در تبعید زندگی می‌کنم، می‌دانم دوری از کشور چه احساسی دارد. من وطنم را به انتخاب خودم یا از روی خوشحالی ترک نکردم. من رخت سفر بستم چون چاره دیگری نداشتم. مجبور شدم مهاجرت را انتخاب کنم تا بتوانم ادامه تحصیل دهم و آینده‌ای بهتر برای خودم بسازم.


اکثر کسانی که اکنون بین مرزهای افغانستان و ایران گیر افتاده‌اند نیز مانند من بودند. آن‌ها رویاها و اهدافی داشتند، اما کسی آن‌ها را نشنید و رویاهایشان بین مرزها دفن شد.


در میان این افراد، خانواده‌هایی بودند که فقط به خاطر دخترانشان به ایران مهاجرت کردند تا بتوانند در آنجا تحصیل کنند، اما این رویا فقط در حد یک رویا باقی ماند.


آنچه من از مردم ایران می‌خواهم، فقط انسانیت است، نه چیز دیگری. ما می‌خواهیم شما درد ما را حس کنید.


اخراج دسته‌جمعی و تحقیر در خیابان‌ها و رسانه‌ها، نه‌تنها وجدان را جریحه‌دار می‌کند، بلکه به روابط تاریخی این دو ملت نیز آسیب می‌رساند.


از مردم ایران می‌خواهم که اجازه این کار را ندهند و در مقابل دیدن افغان‌هایی که از چنین دردی رنج می‌برند، سکوت نکنند. می‌خواهم آن‌ها درد دختری را که تازه کشورش را ترک کرده تا بتواند تحصیل کند، یا درد مردی را که خانواده‌اش را در افغانستان ترک کرده و به ایران مهاجرت کرده تا بتواند از آن‌ها حمایت کند، حس کنند.


همه آن‌ها به دلیلی به کشور شما آمده‌اند و ما می‌خواهیم شما ما را درک کنید.


افغان‌ها و ایرانی‌ها دشمن نیستند. ما همه انسان‌هایی با زبان و دین مشترک هستیم. وقتی دولت‌ها ساکت هستند، این مردم هستند که باید صدای خود را بلند کنند.


این چیزی است که ما از مردم ایران می‌خواهیم.


ما مهاجران، انسان هستیم. مهاجرت درد است، اما جرم نیست.

کسانی که یک‌بار مجبور به سفر شده‌اند، نباید دوباره به‌خاطر ترک خانه‌هایشان که با زحمات فراوان در کشور دیگری ساخته‌اند، مجازات شوند.


شاید امروز صدایمان خاموش باشد، اما هرگز درد این روزها را فراموش نخواهیم کرد. روزی ما نیز برمی‌خیزیم و جهان صدای ما را خواهد شنید. تا آن روز، تنها چیزی که می‌خواهیم این است که با ما با انسانیت رفتار شود.




 
 
bottom of page